- اطواق
- جمع طوق، یاره ها گردن بندها چنبرها جمع طوق گردن بندها
معنی اطواق - جستجوی لغت در جدول جو
- اطواق
- طوق ها، گردن بندها، چیزی که گرداگرد چیزی را می گیرد
نخطی حلقه مانند دور گردن برخی پرندگان و حیوانات ها، جمع واژۀ طوق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع ذوق
جمع شوق، آرزومندیها
جمع سوق، بازارها
دراز کردن چیزی را
جمع طائوس در فارسی طاووس، تاووسان خاستگاه این مرغ چنانکه در بسیاری از واژه نامه ها آمده ایران و به گفته برخی) بلاد عجم (بوده باید پذیرفت که واژه تاووس پارسی است فراشمرغان
روشها، طریقها
روان کردن، گشودن رهانیدن، هلاندن (طلاق دادن)، یله کردن خان و مان یله کردم (تاریخ برامکه)، گشتن دادن رها کردن آزاد کردن: اطلاق محبوسین، استعمال کلمه ای در معنیی مخصوص، رهایی آزادی خلاص از بند و قید، حقی که بنویسنده مفاصا حساب پرداخته میشد حق الاطلاق، جمع اطلاقات
ترکی بارافکنی دام گستردن، خاموش ماندن، سر به پایین افکندن، چشم فروبستن ترکی برآسودن لنگر انداختن بارافکندن ترکی ماندن
هم عقیده شدن جمعی برای کاری
جمع فوق، سوفارها
بنگرید به اطاق
طبق ها، پوشش ها، جمع واژۀ طبق
طودها، کوه بزرگ ها، جمع واژۀ طود
طورها، پنجاه و دومین سورۀ قرآن کریم ها، مکی ها، دارای ۴۹ آیه ها، کوه ها، جمع واژۀ طور
پوشاندن، تا کردن، بر هم نهادن، اجماع کردن بر کاری، گرد آمدن و هم رای شدن گروهی برای کاری
ذوق ها، نشاط ها، چشایی ها، ذائقه ها، جمع واژۀ ذوق
سوق ها، جاهای خرید و فروش کالاها، بازارها، جمع واژۀ سوق
استعمال کلمه ای مخصوص خواه به طریق حقیقت و خواه بر سبیل مجاز، گشودن، روان کردن، رها کردن، آزاد کردن
شوق ها، میل ها و رغبت فراوان، در تصوف رغبت سالکان برای وصول، جمع واژۀ شوق
جمع سوق
جمع شوق، آرزو، آرزومندی ها
جمع طور، حال، وضع، در فارسی، حرکات و رفتار بی مزه
جمع طود، کوه ها
اتاغ، اتاق
حجره، خانه
اتاق، بخشی از یک ساختمان شامل دیوار، سقف و در برای سکونت یا کار، قسمتی از وسیلۀ نقلیه که سرنشینان در آن می نشینند، محفظه ای در دستگاه یا وسیلۀ باربری مثلاً اتاق بار