جدول جو
جدول جو

معنی اضیع - جستجوی لغت در جدول جو

اضیع
آسیب رسان تر
تصویری از اضیع
تصویر اضیع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بضیع
تصویر بضیع
آبخوست آداک گریزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضیع
تصویر رضیع
طفل شیر خواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضیق
تصویر اضیق
تنگ تر تنگتر، دشوارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضلع
تصویر اضلع
نیرومند، کلان، رشک، گنده دندان جمع ضلع دنده ها استخوانهای پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضجع
تصویر اضجع
کژ دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضبع
تصویر اضبع
ماچه کفتار شاخ شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وضیع
تصویر وضیع
دنی، فرومایه، پست، ناکس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضیع
تصویر مضیع
ضایع کننده، تباه سازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رضیع
تصویر رضیع
کودک شیرخوار، همشیر، برادر همشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضایع
تصویر ضایع
تباه، بیکاره، بی فایده، بی اعتبار شده
ضایع شدن: تباه شدن، نابود شدن، بیهوده شدن
ضایع کردن: تباه کردن، نابود کردن
ضایع گذاشتن: فرو گذاشتن، مهمل گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضایع
تصویر ضایع
تلف، تباه، بیکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تباه کننده تبست تباهیده آسیب یافته تباه کننده، زمانکش سستکار ضایع کرده شده ضایع کننده تباه سازنده، تلف کننده وقت اهمال کار
فرهنگ لغت هوشیار
فرو مایه پست، سپرده فرومایه کوچک پست مقابل شریف: مضطرب آشفته خاطر تنگدل اندیشناک هم و ضیع و هم شریف و هم صغیر و هم کبار. (وحشی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضیق
تصویر اضیق
((اَ ض ِ))
تنگ تر، دشوارتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رضیع
تصویر رضیع
((رَ))
شیرخواره، برادر هم شیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضایع
تصویر ضایع
((یِ))
تباه، تلف، بی فایده، بی ثمر، مهمل، بیکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مضیع
تصویر مضیع
((مُ ضَ یَّ))
ضایع کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وضیع
تصویر وضیع
((وَ))
فرومایه، پست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضیع
تصویر ضیع
هلاک شدن، تلف گردیدن، بی تیمار و هیچکاره گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار