جدول جو
جدول جو

معنی اضرع

اضرع
(اَ رُ)
جایی است در شعر راعی:
فابصرتهم حتّی رأیت حمولهم
بانقاء یحموم و ورّکن اضرعا.
ثعلب گوید: اضرع کوهها یا کوههای خردی (تپه ها) است. (از معجم البلدان). و خالد بن جبله گوید پشته های خردی است. (از لسان العرب) ، باریک میان شدن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به مضطمر شود، میان باریک شدن اسب. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، اضطمار لؤلؤ، میان باریک شدن آن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). رجوع به مضطمر شود
لغت نامه دهخدا