معنی اصوب - جستجوی لغت در جدول جو

اصوب

تصویری از اصوب — تصویر اصوب

فرهنگ فارسی عمید

اصوب(اَصْ وَ)

لغت نامه دهخدا

اصوب

تصویری از اصوب — تصویر اصوب

فرهنگ لغت هوشیار

اصوب((اَ وَ))

تصویری از اصوب — تصویر اصوب

فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایوب — تصویر ایوب

(پسرانه)

آنکه به خدا رجوع می کند، نام یکی از پیامبرآنکه خداوند او را به بلاهای فراوان دچار کرد و سپس او را عافیت بخشید و به همین دلیل به صبر وشکیبایی شهرت دارد

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از مصوب — تصویر مصوب

آنچه به راستی و درستی آن حکم داده شده، تصویب شده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اصول — تصویر اصول

اصل ها، جمع واژۀ اصل
در فقه علوم شرعی که از چهار اصل کتاب، سنت، اجماع و قیاس تشکیل می شود
در موسیقی هفده آواز اصلی در موسیقی قدیم ایرانی
اصول دین: در اسلام، اصولی که این دین مبتنی بر آن است و عبارتند از توحید، نبوت و معاد در مذهب شیعه دو اصل عدل و امامت نیز اضافه می شود

اصل ها، جمعِ واژۀ اصل
در فقه علوم شرعی که از چهار اصلِ کتاب، سنت، اجماع و قیاس تشکیل می شود
در موسیقی هفده آواز اصلی در موسیقی قدیم ایرانی
اصول دین: در اسلام، اصولی که این دین مبتنی بر آن است و عبارتند از توحید، نبوت و معاد در مذهب شیعه دو اصل عدل و امامت نیز اضافه می شود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اصعب — تصویر اصعب

صعب تر، سخت تر، دشوارتر

فرهنگ فارسی عمید

(اَ حَ)

حمار اصحب، خر که رنگش مایل به سرخی باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).

لغت نامه دهخدا

(نَ حَ)

رشکناک گردیدن سر. (منتهی الارب). پر شدن سر از تخم شپش (رشک) و کیک. (از قطر المحیط). بسیاررشک شدن موی. (تاج المصادر بیهقی). رشک در موی افتادن. (زوزنی)

لغت نامه دهخدا

(اَ طُب ب)

باقیماندۀ نسوج کتان و کنف و مشاقهالاصطب. (از دزی ج 1 ص 26). و رجوع به اشتب و اصطبه شود

لغت نامه دهخدا

تصویری از اصلب — تصویر اصلب

استوارتر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از یصوب — تصویر یصوب

تند رود، پر آب، ابر، تند رو رهوار: اسپ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از وصوب — تصویر وصوب

پایستن، ایستادگی در کار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مصوب — تصویر مصوب

تصویب شده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لصوب — تصویر لصوب

جمع لصب، خرد شکاف ها تنگه ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عصوب — تصویر عصوب

سبکسرین زن، زشت روی زن، چرکناکی دندان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اصوف — تصویر اصوف

پر پشم تر پشمناک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ادوب — تصویر ادوب

جمع داب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احوب — تصویر احوب

گنهکار، فرزند نافرمانبردار فرزند نافرمان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اصول — تصویر اصول

اساسها، بیخ و بن ها، ج اصل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اچوب — تصویر اچوب

ترکی گشاده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اجوب — تصویر اجوب

برنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اروب — تصویر اروب

سرگردان، تن آسایی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اصعب — تصویر اصعب

سخت تر، مشکل تر، دشوار تر، مقابل اسهل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اصاب — تصویر اصاب

سیراب کردن، رشکناکی درسر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اصهب — تصویر اصهب

سرخ موی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصوب — تصویر تصوب

فرو شدنفرود آمدنبنشیب رفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اصهب — تصویر اصهب

((اَ هَ))

موی سرخ به سفیدی آمیخته، می گون

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اصول — تصویر اصول

((اِ))

جمع اصل، ریشه ها، پایه ها، نژادها، گوهرها، علوم شرعی که از چهار اصل تشکیل می شود، کتاب، سنت، اجمعا، قیاس، دین به عقیده اهل سنت سه اصل است، توحید، نبوت، معاد و شیعه دو اصل عدل و امامت را بر آن افزوده و معتقد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اصواب — تصویر اصواب

((اَ وَ))

صواب تر، درست تر، راست تر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اصعب — تصویر اصعب

((اَ عَ))

دشوارتر، صعب تر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تصوب — تصویر تصوب

((تَ صَ وُّ))

فرو شدن، فرود آمدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مصوب — تصویر مصوب

((مُ صَ وَّ))

تصویب شده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مصوب — تصویر مصوب

برنهاده

فرهنگ واژه فارسی سره