جدول جو
جدول جو

معنی اصول

اصول((اِ))
جمع اصل، ریشه ها، پایه ها، نژادها، گوهرها، علوم شرعی که از چهار اصل تشکیل می شود، کتاب، سنت، اجمعا، قیاس، دین به عقیده اهل سنت سه اصل است، توحید، نبوت، معاد و شیعه دو اصل عدل و امامت را بر آن افزوده و معتقد
تصویری از اصول
تصویر اصول
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اصول

اصول

اصول
اصل ها، جمعِ واژۀ اصل
در فقه علوم شرعی که از چهار اصلِ کتاب، سنت، اجماع و قیاس تشکیل می شود
در موسیقی هفده آواز اصلی در موسیقی قدیم ایرانی
اصول دین: در اسلام، اصولی که این دین مبتنی بر آن است و عبارتند از توحید، نبوت و معاد در مذهب شیعه دو اصل عدل و امامت نیز اضافه می شود
اصول
فرهنگ فارسی عمید

اصول

اصول
جَمعِ واژۀ اصل. اساسها و بیخ و بن ها. (فرهنگ نظام). اصلها. جمع اصل که بمعنی بیخ است. (آنندراج) (غیاث). ریشه ها، و اصول و فروع، ریشه ها و شاخه ها. (ناظم الاطباء).
- اصول اظفار، بن های ناخن.
لغت نامه دهخدا

اصول

اصول
جهنده تر بر کسی. حمله کننده تر.
- امثال:
اصول من حمل.
و رجوع به صول و صوله شود
لغت نامه دهخدا

ابول

ابول
مخفف ابوالقاسم و ابوالفضل و مانند آنها (قس: بلقاسم و بلفضل در نوشته های پیشینیان و در تداول عوام امل مخفف ام البنین و جز آن)، نره احلیل کیر. یکی از گوشه های ماهور
فرهنگ لغت هوشیار