- اصدق (اَ دَ)
راست تر. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ صرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ صرم، بمعنی ضرب و جماعتی از مردم که بسیار نباشند و بگفتار صاحب صحاح بمعنی خانه های مجتمعی از مردم یا بقول دیگران بمعنی جماعتی که با شتران خود به ناحیه ای بر کنار آب فرودآیند، و گفتار زن صاحب آب از همین معنی است که آنها همه اطراف را غارت میکردند ولی به غارت صرمی که وی در آن بود نمیپرداختند، و گفتار نابغه از همین معنی است که جیش را وصف میکند نه شب را چنانکه جوهری توهم کرده و ابوسهل و ابن بری بدان متوجه شده اند:
او تزجروا مکفهرّاً لا کفاء له
کاللیل یخلط اصراماً باصرام.
یعنی هر تیره ای (حی) به قبیله ای از بیم غارت کردن وی درمی آمیخت. و طرماح گوید:
یا دار اقوت بعد اصرامها
عاماً و ما یبکیک من عامها.
(از تاج العروس).
جمع واژۀ صرم، جماعه مردم و خانه های مجتمع در یک جا. (آنندراج). جمع واژۀ صرم، به معنی ضرب و صنف و جماعت. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). و رجوع به صرم شود
او تزجروا مکفهرّاً لا کفاء له
کاللیل یخلط اصراماً باصرام.
یعنی هر تیره ای (حی) به قبیله ای از بیم غارت کردن وی درمی آمیخت. و طرماح گوید:
یا دار اقوت بعد اصرامها
عاماً و ما یبکیک من عامها.
(از تاج العروس).
جمع واژۀ صرم، جماعه مردم و خانه های مجتمع در یک جا. (آنندراج). جمع واژۀ صرم، به معنی ضرب و صنف و جماعت. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). و رجوع به صرم شود
