جدول جو
جدول جو

معنی اصدق - جستجوی لغت در جدول جو

اصدق
راستگوتر
تصویری از اصدق
تصویر اصدق
فرهنگ لغت هوشیار
اصدق
((اَ دَ))
راست تر، راستگوتر
تصویری از اصدق
تصویر اصدق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصدقا
تصویر اصدقا
جمع صدیق دوستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصدقا
تصویر اصدقا
جمع واژۀ صدیق، راستگو، مهربان، مخلص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماصدق
تصویر ماصدق
مصداق، کسی یا چیزی که شاهد صدق و راست گفتن شخص باشد، گواه، گواهی، دلیل راستی سخن
فرهنگ فارسی عمید
آنچه صادق شد بر آن، هر چیزی که ثابت و محقق گردد و در محاورات بیشتر بمعنی مضمون و معنی استعمال می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادق
تصویر صادق
(پسرانه)
راستگو، راست و درست، راستین، نام امام امام ششم شیعیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ازدق
تصویر ازدق
راست تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصده
تصویر اصده
زیرجامه، پیراهن کوچک پیراهنک، شاماک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصدر
تصویر اصدر
سینه پهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداق
تصویر اصداق
کابین دادان، صداق معلوم کردن، درست کردن کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصادق
تصویر اصادق
جمع صدیق، راستکرداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشدق
تصویر اشدق
دهان گشاد، بلیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادق
تصویر صادق
راستگو، رو راست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصدق
تصویر تصدق
صدقه دادن، صدقه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صادق
تصویر صادق
راستگو، پیدا و آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
تصدیق کننده، باور کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صادق
تصویر صادق
راست گو، راست، درست، پیدا، آشکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
تصدیق شده، گواهی شده، باور کرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصدق
تصویر تصدق
صدقه دادن، چیزی برای دفع بلا به مستحق دادن، بلاگردان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
باور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدق
تصویر تصدق
((تَ صَ دُّ))
صدقه دادن، صدقه، بلاگردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صادق
تصویر صادق
((دِ))
راستگو، راست و درست، پیدا و آشکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
((مُ صَ دَّ))
شخصی که گفتار او را راست دانند، تصدیق شده، گواهی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصدق
تصویر مصدق
((مُ صَ دِّ))
کسی که شخصی یا شیئی را تصدیق کند، راستگو دارنده، مقابل مکذب، آن چه که موجب تصدیق گردد، مؤید، باور کننده، مقوم، ارزیاب، جمع مصدقین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صادق
تصویر صادق
Ingenuous, Candid, Honest, Sincere
دیکشنری فارسی به انگلیسی
откровенный , честный , наивный , искренний
دیکشنری فارسی به روسی
aufrichtig, ehrlich, naiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
відвертий , чесний , наївний , щирий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
szczery, uczciwy, naiwny
دیکشنری فارسی به لهستانی
sincero, honesto, ingênuo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
candido, onesto, ingenuo, sincero
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
sincero, honesto, ingenuo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
candid, honnête, ingénu, sincère
دیکشنری فارسی به فرانسوی
eerlijk, naïef, oprecht
دیکشنری فارسی به هلندی