- اصدق
- راستگوتر
معنی اصدق - جستجوی لغت در جدول جو
- اصدق ((اَ دَ))
- راست تر، راستگوتر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع صدیق دوستان
جمع واژۀ صدیق، راستگو، مهربان، مخلص
مصداق، کسی یا چیزی که شاهد صدق و راست گفتن شخص باشد، گواه، گواهی، دلیل راستی سخن
آنچه صادق شد بر آن، هر چیزی که ثابت و محقق گردد و در محاورات بیشتر بمعنی مضمون و معنی استعمال می شود
راست تر
زیرجامه، پیراهن کوچک پیراهنک، شاماک
سینه پهن
کابین دادان، صداق معلوم کردن، درست کردن کسی
جمع صدیق، راستکرداران
دهان گشاد، بلیغ
راستگو، رو راست
صدقه دادن، صدقه کردن
راستگو، پیدا و آشکار
تصدیق کننده، باور کننده
راست گو، راست، درست، پیدا، آشکار
تصدیق شده، گواهی شده، باور کرده شده
صدقه دادن، چیزی برای دفع بلا به مستحق دادن، بلاگردان
باور کننده
((مُ صَ دِّ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که شخصی یا شیئی را تصدیق کند، راستگو دارنده، مقابل مکذب، آن چه که موجب تصدیق گردد، مؤید، باور کننده، مقوم، ارزیاب، جمع مصدقین
Ingenuous, Candid, Honest, Sincere
откровенный , честный , наивный , искренний
aufrichtig, ehrlich, naiv
відвертий , чесний , наївний , щирий
szczery, uczciwy, naiwny
sincero, honesto, ingênuo
candido, onesto, ingenuo, sincero
sincero, honesto, ingenuo
candid, honnête, ingénu, sincère
eerlijk, naïef, oprecht