جدول جو
جدول جو

معنی ماصدق

ماصدق
مصداق، کسی یا چیزی که شاهد صدق و راست گفتن شخص باشد، گواه، گواهی، دلیل راستی سخن
تصویری از ماصدق
تصویر ماصدق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ماصدق

ماصدق

ماصدق
آنچه صادق شد بر آن، هر چیزی که ثابت و محقق گردد و در محاورات بیشتر بمعنی مضمون و معنی استعمال می شود
فرهنگ لغت هوشیار

ماصدق

ماصدق
در اصل ماصدق علیه بود یعنی آنچه صادق شد بر آن. در محاوره به معنی مضمون و معنی مستعمل. (غیاث) (آنندراج). کلمه فعل مأخوذ از تازی، هرچیزی که بیان شود و ثابت و محقق گردد و در محاورات بیشتر به معنی مضمون و معنی استعمال می شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به ’ما’ معنی دوم شود
لغت نامه دهخدا

متصدق

متصدق
صدقه کننده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). صدقه کننده و صدقه دهنده. (ناظم الاطباء). مُصَّدِّق مثله ُ. قال اﷲ تعالی: ان المصدقین و المصدقات. اصله ’المتصدقین’ فقلبت التاء صاداً و ادغمت فی مثلها. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا