- اشکاع
- ستوهاندن، خشماندن خشمگین کردن، دلتنگ کردن
معنی اشکاع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیروان، یاران
سیر گردانیدن، سیر کردن، سیراب گردانیدن، رنگ سیر خورانیدن جامه را، بسیار و وافر کردن، گشاده کردن
خوشه برآوردن، پردانه شدن پردانگی
دوال کردن
گشادن در، پیدا کردن راه، آشکار کردن راه
به بازی وا داشتن، درخشیدن چراغ
شکل، صورتها، دشواری، سختی کار سخت ودشوار شدن سخت ودشوار شدن
گنجه، کمد، اشکاب، محفظه، قفسه، دولابجه
گنجه، اشکاف
خرده، چالش، دیسه ها، دشواری، ریخت ها
شیعه ها، پیروان، جمع واژۀ شیعه
پوشیده شدن کار و مشتبه گردیدن آن، دشواری، سختی و پیچیدگی کاری یا امری، مسئله، عیب، نقص
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور،برای مثال خاطر آرد بس شکال این جا ولیک / بگسلد اشکال را استور نیک (مولوی۱ - ۳۸۸)
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور،
سیری، بسیار و وافر کردن، پر کردن، در علم شیمی جذب کامل یک محلول در حلاّل به طوری که بیش از آن حل نشود، در پزشکی نهایت تحمل بدن برای جذب داروهای طبی، در علوم ادبی در دستور زبان عربی، سیر خواندن فتحه، کسره یا ضمه به طوری که حرف مناسب آن به وجود آید، یعنی از فتحه «الف» و از کسره «ی» و از ضمه «و» تولید شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت مابعد الف تاسیس مانند کسرۀ حرف «یا» در کلمۀ شمایل و مایل و فتحۀ واو در کلمۀ داور و یاور و ضمۀ حرف «ها» در کلمۀ تجاهل و تساهل
رخنه، چاک، شکاف
قفسه ای دردار داخل دیوار، برای قرار دادن ظرف، پوشاک، کتاب یا چیزهای دیگر در آن
قفسه ای دردار داخل دیوار، برای قرار دادن ظرف، پوشاک، کتاب یا چیزهای دیگر در آن
شکار، هر حیوانی که آن را با تیر زده یا با دام می گیرند، حیوان صید شده، نخجیر، صید
شکل ها، مثل ها، مانندها، چهره ها، صورت ها، حالت ها، وضع ها، جمع واژۀ شکل
پای بند ستور، شکال
جمع شیعه، پیروان
Satiation, Saturation
одинаковость , насыщение
(DE) Sättigung, Sättigung
подібність , насичення
(PL) nasycenie, nasycenie
相同 , 饱和
(PT) saciedade, saturação
(IT) sazietà, saturazione
(ES) saciedad, saturación