جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشکاف

اشکاف

اشکاف
رخنه، چاک، شکاف
قفسه ای دردار داخل دیوار، برای قرار دادن ظرف، پوشاک، کتاب یا چیزهای دیگر در آن
اشکاف
فرهنگ فارسی عمید

اشکاف

اشکاف
گنجه، قفسه دردار که در آن ظرف، لباس، کتاب و مانند آن را می گذارند
اشکاف
فرهنگ فارسی معین

اشکاف

اشکاف
دولاب. گنجه. کُمُد. دولابچه. اشکاب. محفظه. قفسه. کلمه ای روسی است که در این اواخر داخل فارسی گردیده و متداول شده است
لغت نامه دهخدا

اشکاف

اشکاف
رخنه در جسمی. مخفف لفظ مذکور شکاف اکنون مستعمل است لیکن درپهلوی همان اشکاف با الف بوده است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

اشراف

اشراف
جمع شریف، مردان، بزرگ قدر، اعیان، بزرگواران بلند شدن، بر جای خاستن، بر بالای بلندی شدن، بالا رفتن
فرهنگ لغت هوشیار