جدول جو
جدول جو

معنی اشنایدر - جستجوی لغت در جدول جو

اشنایدر(اِ دِ)
از صنعتگران و مخترعان فرانسه بود که در سیاست نیز دست داشت (1805- 1875 میلادی). تفنگ معروفی بهمین نام از اختراعات اوست. در قصبۀ بیدسترف در خانواده ای اشرافی تولد یافت و نخست در بانک کار میکرد، آنگاه (1836) بمدیریت کار خانه آهن کروزت برگزیده شد و در آن اصلاحات مهمی بعمل آورد و کارخانه رااز اضمحلال نجات بخشید و در راه رفاه کارگران کارخانه که به 15 هزار تن رسیده بودند منتهای عنایت مبذول داشت و موجبات تربیت فرزندان کارگران را فراهم آورد. سپس در سال 1845 دولت فرانسه او را به مستشاری ایالت سائون بالوآر برگزید و پس از چندی مردم آن ناحیه او را بنمایندگی پارلمان انتخاب کردند. پس از انقلاب 1848 از کارهای دولتی دوری گزید لیکن در سال 1851 ناپلئون سوم او را به وزارت بازرگانی و کشاورزی برگزید و در سال 1867 بریاست پارلمان برگزیده شد. پس از سقوط ناپلئون بار دیگر به کارخانه بازگشت و در تکمیل و اصلاح سلاحهای گرم ابتکارات بسیاری از خود نشان داد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشناور
تصویر اشناور
شناور، شناگر، شنا کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشناسیدن
تصویر اشناسیدن
شناختن، آشنا شدن، واقف شدن، دانستن، اشناختن، شناسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنیدن
تصویر اشنیدن
شنیدن، درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشناگر
تصویر اشناگر
شناگر، شناور
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دِ)
جمع واژۀ اندر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به اندر شود، (اصطلاح سیاسی) وضع کشوری که حکومت و قانون در آن حکمفرما نباشد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
کنراد ویکتور. (1610- 1680 میلادی) از پزشکان نامور آلمان بود که در علم تشریح به اکتشافات مهمی نائل آمد
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
کریستوف. (- 1856 میلادی) از دانشمندان آلمان بود که برخی از آثار یونانی را به آلمانی برگرداند و نیز درباره ادبیات یونانی تألیفاتی کرد
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
اویلوگ یا یوهان گئورگ. (1756- 1794 میلادی) یکی از کشیشان آلمان بود که بزبان یونانی آشنایی داشت و برخی از آثار را از آن زبان ترجمه کرد. هنگام انقلاب فرانسه به دسته های انقلابی پیوست و با جلادی بیرحمانه ای گروهی ازمردم بیگناه را کشت و سرانجام خود نیز بقتل رسید
لغت نامه دهخدا
(اُ)
دهی است جزء دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه که در 11هزارگزی شمال خاوری ترکمان و 8هزارگزی شوسۀ میانه - تبریز واقع است. محلی کوهستانی، معتدل و سکنۀ آن 528 تن است که بترکی سخن گویند و از مذهب شیعه پیروی کنند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو است. در اصطلاح محلی، این ده را اوشنار مینامند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
مخفف آشناور. شناگر. شناور. شناکننده. آشناور. سباح. بر آب رونده. و رجوع به شناگر و آشناور و اشناگر و شناور شود
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
شناگر. سباح. اشناور. شناور. بر آب رونده. (سروری). و رجوع به اشناور شود
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ)
شنیدن:
بر مستراح کوپله سازیده ست
بر مستراح کوپله که اشنیده ست ؟
منجیک.
و رجوع به شعوری ج 1 ص 141 شود
لغت نامه دهخدا
(کَ شُ دَ)
اشناختن. شناختن. رجوع به اشناختن شود
لغت نامه دهخدا
(اِشْ لِ)
نام قصبه ایست در پروس در مغرب نهر رن که کارخانه های گوناگون دارد. (از قاموس الاعلام ترکی) ، آنکه برای نگریستن چشم را کوچک و تنگ کند و پلکها را فروخواباند. (از المنجد). نگرنده بخشم یا کینه از تکبر و خشم. مؤنث: شوساء. (از تاج العروس). متکبر، شدید و گستاخ در جنگ. ج، شوس. (از المنجد). شجاع. دلیر
لغت نامه دهخدا
(اِ خِ)
اوگوست. (1821- 1868 میلادی). دانشمند زبان شناس آلمانی که در ماینینگن تولد یافت. وی در شهرهای بن و پراگ و ینا (1857 میلادی) تدریس میکرد و در زبانشناسی هندواروپایی تحولی به وجود آورد و در علوم طبیعی مساعی بسیاری بکار برد و آنها را با روش داروینیسم تطبیق میکرد، ولی در این راه حد افراط را پیش گرفت. اوراست: خلاصۀ گرامر تطبیقی زبان هندوآلمانی (1861 میلادی) ، با نهایت وضوح و سادگی در مدت 20 سال این کتاب قابل تحسین را در زبانشناسی تدوین کرد. رساله بزبان لیتوانی. تحقیق در گرامر تطبیقی (1848- 1850). نظریۀ داروین و زبان شناسی (1863). وی در شهر ینا درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
یوهان گوتلوب. (1750- 1822 میلادی) از دانشمندان آلمان بود که فرهنگی یونانی به آلمانی تألیف کرد و نیز بعضی از آثارارسطو و دیگر حکمای یونان را به آلمانی برگرداند
لغت نامه دهخدا
تصویری از انادر
تصویر انادر
جمع اندر، خرمنگاه ها جایی که در آن خرمن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشناسیدن
تصویر اشناسیدن
شناختن
فرهنگ لغت هوشیار
گلی از تیره ی آلاله که نام علمی آن eony
فرهنگ گویش مازندرانی