جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشناور

اشناور

اشناور
مخفف آشناور. شناگر. شناور. شناکننده. آشناور. سباح. بر آب رونده. و رجوع به شناگر و آشناور و اشناگر و شناور شود
لغت نامه دهخدا

ازناور

ازناور
گرجی بزرگ تیره بزرگ دودمان، دلیر پهلوان شریف و بزرگ قوم، شجاع و دلیر و پهلوان
فرهنگ لغت هوشیار

آشناور

آشناور
شناور، شناگر، آب باز، برای مِثال به ریگ اندر همی شد مرد تاز آن / چو در غرقاب مرد آشناور (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۳)
آشناور
فرهنگ فارسی عمید

اشنگور

اشنگور
سیاه دِرَخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه اَنگور، آش اَنگور، خَرزَل، کُلی کَک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرُن، نرپرون
اشنگور
فرهنگ فارسی عمید

اشنگور

اشنگور
گونه ای از اَرجَنک که آنرا آش انگور، خوشۀ انگور، خمیر زال، وشر، سیاه درخت، کلی کک، الجاره، عوسج، شجرالدکن، شوکهالصباغین نیز گویند. نام اشنگور در گرگان متداول است
لغت نامه دهخدا