جدول جو
جدول جو

معنی اشتارین - جستجوی لغت در جدول جو

اشتارین
از شق میلاذجرد. (تاریخ قم ص 115) ، گاهی مراد از کمال چیزی است. (غیاث) (آنندراج) ، دویدن. (منتهی الارب) (تاج المصادر) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 3) ، بالا برآمدن روز. (منتهی الارب) ، بر رقیب خود در جنگ، حملۀ سخت بردن، افزونی و سختی بیماری کسی. (از اقرب الموارد).
- اشتداد تب، بالا گرفتن آن. به منتها درجۀ سختی رسیدن بیماری.
- اشتداد دم، غلبۀ دم. فشار خون. تبیغ. بیغ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارتافرین
تصویر ارتافرین
(پسرانه)
نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارتاریا
تصویر ارتاریا
(پسرانه)
آریایی درستکار، ارتا آریا، مرکب از آرتا (راستی و درستی) + آریا، نام پسر خشایار پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تشارین
تصویر تشارین
تشرین، فصل خزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتابیدن
تصویر اشتابیدن
شتافتن، شتاب کردن، عجله کردن، شتابیدن، تند رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتافتن
تصویر اشتافتن
شتافتن، شتاب کردن، عجله کردن، شتابیدن، تند رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشترکین
تصویر اشترکین
کینه توز، کینه دار، کینه جو مانند شتر
فرهنگ فارسی عمید
(اَطْ)
نام جزیره ای است در دریای محیط که اجنه در آن ساکنند. ابوالمعانی:
ندارد هیچ الفت با کسی آن بدسرشت اما
رود با جنیان ساکن شود در کوه اطوارین.
(از لسان العجم شعوری ج 1 ص 121)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ژزف جوگاشویلی. سیاستمدار و پیشوای روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق). مولد گرجستان بسال 1879 میلادی وی از زعمای انقلاب روسیه و از همکاران لنین است. در سال 1923 رئیس کمیساریاها بود و در جنگ جهانگیر دوم ملت شوروی را در مقاومت با سپاهیان آلمان هدایت کرد و فاتح شد. مرگ او بسال 1953 میلادی بود
لغت نامه دهخدا
(اِ یُ)
ایستگاه. ایستادنگاه. محل توقف
لغت نامه دهخدا
(اِ رَ یَ)
قریه ای است بزرگ در قضای کولونیه از سنجاق کوریجۀ ولایت مناستر از آرناؤدستان
لغت نامه دهخدا
(کَ خُ کَ دَ)
شتافتن. عجله کردن. بسرعت رفتن. شتاب کردن:
برگها چون شاخها بشکافتند
تا به بالای درخت اشتافتند.
مولوی.
بعد سه روز و سه شب کاشتافتند
یک ابوبکر نزاری یافتند.
مولوی.
کارد آوردند قوم اشتافتند
بسته دندانهاش را بشکافتند.
مولوی.
و رجوع به شتافتن شود
لغت نامه دهخدا
یاقوت در معجم البلدان گوید: گمان برم که آن یکی از قرای همدان است. و شیرویه احمد بن العبّاس بن فارس ابوجعفر الاستارقینی بدانجا منسوبست
لغت نامه دهخدا
کرج ابودلف در عراق عجم. (دمشقی)
لغت نامه دهخدا
(اُ یَ)
اکتاویانوس. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اکتاویانوس شود، برجستن قچقار بر ماده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، گشودن. گشادن. بازکردن. (یادداشت مؤلف). باز کردن. پرده برداشتن. پدید آوردن. کشف کردن. (فرهنگ فارسی معین). کشف کردن. از آن است: اکتشافات، درباره کشف امور طبیعی و صنعتی. (از اقرب الموارد) ، بدست آوردن اطلاعاتی درباره دشمن بطرق مختلف. (فرهنگ فارسی معین).
- جوخۀ اکتشاف، دستۀ سربازانی که جهت تجسس مواضع دشمن از پیش بروند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
حساب و کتاب و آوارجه و دفتر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
اسم مثنای انار، انار شیرین و انار ترش.
- آب انارین، آب انار شیرین و ترش. (ناظم الاطباء).
و رجوع به انار شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
زنگ مانند زنگ آهن و جز آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
صاحب حلل السندسیه ذیل اشتوریش وجلیقیه مینویسد: استان اشتوریش قدیم هم اکنون ولایت اویدو است و عرب آنرا اوبیط میخواند. رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 58 شود. و صاحب قاموس الاعلام مینویسد: جغرافی دانان عرب این کلمه را بر خطۀ شمالی اسپانیا یعنی آستوریا اطلاق کرده اند. رجوع به استوریاس شود
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
شترکین. شتردل. کینه توز. کینه دار.
لغت نامه دهخدا
از رستاق فراهان. (تاریخ قم ص 119)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
دهی از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان، 5000گزی خاور قصبۀ اسدآباد، 3000گزی جنوب خاور شوسۀ اسدآباد به همدان. کوهستانی. سردسیر. دارای 340 تن سکنه که مذهب آنها شیعه می باشد و به زبانهای ترکی، کردی و فارسی سخن می گویند. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، میوه، لبنیات، تریاک، انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان مختصر قالی بافی. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) ، غدار. (انجمن آرای ناصری). رجوع به شترکین شود
لغت نامه دهخدا
(اُ یُ)
دریاچه ای در کانادا، که از نیاگارا آبهای دریاچۀ اریه را گرفته و بوسیلۀ سن لوران توزیع می کند. (فرهنگ فارسی معین، اعلام).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
مارک اورل. شرق شناس و باستانشناس انگلیسی است. وی بسال 1862 میلادی در بوداپست متولد شد ودر سالهای 1888- 1899 میلادی تحقیقات باستانشناسی مفیدی در کاشمر و سرحد افغانستان انجام داد و سپس در سال 1900- 1901 میلادی در ترکستان چین به حفریات پرداخت و در سالهای 1906- 1908 برای تحقیقات باستانشناسی و جغرافیائی مسافرت وسیعی در آسیای مرکزی و مغرب چین کرد و در سالهای 1913- 1916 در آسیای مرکزی و ایران بتحقیق پرداخت و کمی بعد در سالهای 1926- 1928 در ترکستان و چین و بسال 1932 در اطراف تبت بتحقیقات خود ادامه داد و در موضع اخیر بود که از طرف مقامات چین برای ادامۀ تحقیقاتش موانعی بوجود آمد. اشتاین آثاربیشماری بجای گذاشته است که از آن جمله اند: 1- ویرانه های ختن 1903 میلادی 2- ختن باستانی 1912 میلادی و غیره
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان طغرود بخش دستجرد شهرستان قم، 22000گزی شمال خاور دستجرد درکوهستان، معتدل، دارای 89 تن سکنه. مذهب شیعه، زبان فارسی، آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن، انار، انجیر. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است، از طریق طغرود ماشین میرود. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از استارین
تصویر استارین
سپندر در ساختن سپندار شمع به کارمی رود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مشتاق، نیازانان کیلان جمع مشتاق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختارین
تصویر مختارین
جمع مختار در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشترکین
تصویر اشترکین
اشتردل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتابیدن
تصویر اشتابیدن
شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتافتن
تصویر اشتافتن
عجله کردن، بسرعت رفتن، شتافتن، شتاب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استئارین
تصویر استئارین
سپندر در ساختن سپندار شمع به کارمی رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتامین
تصویر اتامین
فرانسوی پرچم سیخک گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استالین
تصویر استالین
سیاستمدار وپیشوایاتحاد جماهیر شوروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داشتاری
تصویر داشتاری
مالکیت
فرهنگ واژه فارسی سره