جدول جو
جدول جو

معنی ارتاریا

ارتاریا(پسرانه)
آریایی درستکار، ارتا آریا، مرکب از آرتا (راستی و درستی) + آریا، نام پسر خشایار پادشاه هخامنشی
تصویری از ارتاریا
تصویر ارتاریا
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با ارتاریا

ارتا آریا

ارتا آریا
آریایی درستکار، مرکب از آرتا (راستی و درستی) + آریا، نام پسر خشایار پادشاه هخامنشی
ارتا آریا
فرهنگ نامهای ایرانی

انتاریو

انتاریو
دریاچه ای در کانادا، که از نیاگارا آبهای دریاچۀ اریه را گرفته و بوسیلۀ سن لوران توزیع می کند. (فرهنگ فارسی معین، اعلام).
لغت نامه دهخدا

اشتارین

اشتارین
از شق میلاذجرد. (تاریخ قم ص 115) ، گاهی مراد از کمال چیزی است. (غیاث) (آنندراج) ، دویدن. (منتهی الارب) (تاج المصادر) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 3) ، بالا برآمدن روز. (منتهی الارب) ، بر رقیب خود در جنگ، حملۀ سخت بردن، افزونی و سختی بیماری کسی. (از اقرب الموارد).
- اشتداد تب، بالا گرفتن آن. به منتها درجۀ سختی رسیدن بیماری.
- اشتداد دم، غلبۀ دم. فشار خون. تبیغ. بیغ
لغت نامه دهخدا

استاریه

استاریه
قریه ای است بزرگ در قضای کولونیه از سنجاق کوریجۀ ولایت مناستر از آرناؤدستان
لغت نامه دهخدا

ارقادیا

ارقادیا
ناحیه ای در جنوب یونان قدیم، در بخش مرکزی پِل ُپُنِز: ینبت (الجاوشیر) فی البلاد التی یقال لها بوطیا و بالمدینه التی یقال لها فزفیس من البلاد التی یُقال لها ارقادیا. (ابن البیطار). و تزوّج امرأتین اِحداهما یقال لها الستانیا من بلاد ارقادیا... (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسک ص 23) ، ارقطاط عَرفَج، برگ برآوردن گرفتن شوره طاق. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا