جدول جو
جدول جو

معنی اشاوه - جستجوی لغت در جدول جو

اشاوه
(اَ وِهْ)
جمع واژۀ شاه. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشاعه
تصویر اشاعه
فاش کردن، آشکارا کردن، پراکنده ساختن، رواج دادن، فاش و آشکار کردن خبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عشاوه
تصویر عشاوه
ضعف بینایی، تیرگی چشم، شب کوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتاوه
تصویر اتاوه
رشوه، باج، خراج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غشاوه
تصویر غشاوه
غطا، پرده، پوشش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت، با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن، سخن مختصر و با ایجاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشکوه
تصویر اشکوه
شکوه، جاه و جلال، شان و شوکت، مهابت، هیبت، برای مثال صدق موسی بر عصا و کوه زد / بلکه بر دریای پراشکوه زد (مولوی - ۷۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
نشان دادن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاده
تصویر اشاده
برافراشتن ساختمان، به آوای بلند خواندن بلندخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاحه
تصویر اشاحه
گیاه رویاندن، پرهیزکردن، پشتکار، رویگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشابه
تصویر اشابه
توده مردم، داراک ناروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکوه
تصویر اشکوه
شان وشوکت وشکوه وعظمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاوی
تصویر اشاوی
جمع شئی، پرموته ها، چیزها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشافه
تصویر اشافه
آگاهی یافتن، ترسیدن، بالاتر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاشه
تصویر اشاشه
شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاطه
تصویر اشاطه
سوزانیدن، کشتن، به خون آلودن، تباهیدن، پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاعه
تصویر اشاعه
تابع دیار گردانیدن چیزی را، فاش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
باج، آب بها، پاره بد گند (رشوه) خراج مال دیوان پاره، پول آب پاره ای که جهت آب باج. باشد، رشوت رشوه، خراج دادن مال دیوان پرداختن باج دادن حاصل ماک دادن رشوه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشاوه
تصویر عشاوه
شبکوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غشاوه
تصویر غشاوه
پرده، پوشش، تاریکی چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشاوه
تصویر قشاوه
تم از بیماری ها چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاوه
تصویر اتاوه
((اِ وَ یا وِ))
خراج، مال دیوان، رشوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غشاوه
تصویر غشاوه
پرده، پوشش، تیرگی چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
نمارش، نمار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشاعه
تصویر اشاعه
گسترش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
Implication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implication
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
подразумеваемое
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
Implikation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
підтекст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implikacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
含义
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی