جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غشاوه

غشاوه

غشاوه
به معنی غشوه. (منتهی الارب). پرده. (غیاث اللغات). پوشش. (ترجمان علامۀ جرجانی). پرده و پوشش. (آنندراج). پوشش چشم. (دهار). غطاء. یقال: علی بصره و قلبه غشاوه، ای غطاء، و منه غشاوه اللحاف، و هی نسیج یجعل علی وجهه صوتاً له. (اقرب الموارد) :
زیرا که برگرفت به دست عقل
ایزد غشاوه از دو جهان بینم.
ناصرخسرو.
، تاریکی چشم. (مهذب الاسماء). غشاوه یا غشاوهالبصر، بیماری در چشم. آفتی است که در چشم پیدا شود. تم. (برهان قاطع) : و مراره الحجل تنفع من الغشاوه والظلمه... (مفردات ابن البیطار) ، چیزی است از زنگ که بر روی آیینۀ قلب نشیند و چشم بصیرت را سست کرده بر آینۀ آن تسلط پیدا کند. (از تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا

غشاوه

غشاوه
یکی از ایام عرب است که در آن بسطام بن قیس بر بکر بن وائل حمله کرد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا