جدول جو
جدول جو

معنی اشاحت - جستجوی لغت در جدول جو

اشاحت
گیاه رویاندن، پرهیزکردن، پشتکار، رویگردانی
تصویری از اشاحت
تصویر اشاحت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراحت
تصویر اراحت
آسایش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازاحت
تصویر ازاحت
از میان برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشافت
تصویر اشافت
آگاهی یافتن، ترسیدن، بالاتربودن
فرهنگ لغت هوشیار
آشکار کردن، پاشیدن پراکندن آشکارا کردن فاش کردن (خبر و جزآن)، پاشیدن پراکندن گستردن، اجتماع حقوق مالکان متعدد در مال واحد بدون قصد همکاری در انتفاع از آن مال مانند ترکه میت که بطور اشاعه بین وارثان مشترک است. یا اشاعت خبر. فاش کردن خبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاطت
تصویر اشاطت
سوزانیدن، کشتن، به خون آلودن، تباهیدن، پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشارت
تصویر اشارت
چیزی را آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشادت
تصویر اشادت
برافراشتن ساختمان، به آوای بلند خواندن بلندخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاحه
تصویر اشاحه
گیاه رویاندن، پرهیزکردن، پشتکار، رویگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراحت
تصویر اراحت
راحت رساندن، آسایش دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازاحت
تصویر ازاحت
دور کردن، زایل کردن، از میان بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشاعت
تصویر اشاعت
اشاعه، فاش کردن، آشکارا کردن، پراکنده ساختن، رواج دادن، فاش و آشکار کردن خبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشادت
تصویر اشادت
برافراشتن چیزی، بلند کردن بنا، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی، آشکار کردن چیزی، نسبت دادن سخنی به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاحت
تصویر مشاحت
خصومت، دشمنی، بخل و کینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباحت
تصویر اباحت
((اِ حَ))
حلال کردن، روا دانستن، جایز، به تکلیف اعتقادی نداشتن و انجام محّرمات را جایز دانستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازاحت
تصویر ازاحت
((اِ حَ))
دور کردن، زایل کردن، رفتن، دور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشامت
تصویر اشامت
((اِ مَ))
پراکنده کردن، درآمدن در کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشارت
تصویر اشارت
با دست چیزی را نشان دادن، با حرکت دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن، دستور، فرمان، رمز، ایماء، تقریر، بیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشادت
تصویر اشادت
((اِ دَ))
محکم کردن، سفت کردن، نیرو دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشاح
تصویر اشاح
گردن آویز
فرهنگ لغت هوشیار