آلت چوبین برای سریدن روی برف. پاچله، اسکیجه (قضای...) قضائی است در انتهای جنوب شرقی ولایت ادرنه، از طرف مشرق به کوملجنه و از سوی شمال بقضای اریدره و از سوی مغرب بولایت سالونیک و از جانب جنوب به بحرالجزائر محدود و محاط میباشد و پنج ناحیۀ ذیل را در بر دارد: صقارقیا، یصی اوران، چلبو، ینیجه، ینی کوی و در بین اینها ینیجه و ’قره صونیجه سی’ معروف و دارای اهمیت بسیار است. از نظر وسعت هم از مرکز قضا بزرگتر است و تجارت آن رونق دارد و مخصوصاً محصولات تنباکوی آن در کثرت و نفاست مشهور و معروف میباشد. قضای اسکیجه بسیار حاصل خیز و مساعد برای کشت و زرع است، حبوبات و محصولات متنوعۀ آن بحد وفور میرسد اما اصل منبع ثروت اهالی محصولات تنباکوست که بهترین نوع آن است و از همه تنباکوها که در ممالک عثمانیه بعمل می آید بهتر و مرغوبتر و جزو صادرات میباشدو در تمام آفاق شهرت دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
آلت چوبین برای سریدن روی برف. پاچله، اسکیجه (قضای...) قضائی است در انتهای جنوب شرقی ولایت ادرنه، از طرف مشرق به کوملجنه و از سوی شمال بقضای اریدره و از سوی مغرب بولایت سالونیک و از جانب جنوب به بحرالجزائر محدود و محاط میباشد و پنج ناحیۀ ذیل را در بر دارد: صقارقیا، یصی اوران، چلبو، ینیجه، ینی کوی و در بین اینها ینیجه و ’قره صونیجه سی’ معروف و دارای اهمیت بسیار است. از نظر وسعت هم از مرکز قضا بزرگتر است و تجارت آن رونق دارد و مخصوصاً محصولات تنباکوی آن در کثرت و نفاست مشهور و معروف میباشد. قضای اسکیجه بسیار حاصل خیز و مساعد برای کشت و زرع است، حبوبات و محصولات متنوعۀ آن بحد وفور میرسد اما اصل منبع ثروت اهالی محصولات تنباکوست که بهترین نوع آن است و از همه تنباکوها که در ممالک عثمانیه بعمل می آید بهتر و مرغوبتر و جزو صادرات میباشدو در تمام آفاق شهرت دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
نمد را گویند مطلقاً خواه نمد تکیه باشد و خواه غیرنمد تکیه، (برهان) (آنندراج)، نمد باشد و آن را سیاکیز نامند، (جهانگیری) (شعوری)، نمد باشد و چون کیز بمعنی نمد آمده شاید که ساکیز نوعی از نمد باشد، (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج)، لبد، رجوع به سیاکیز و کیز شود
نمد را گویند مطلقاً خواه نمد تکیه باشد و خواه غیرنمد تکیه، (برهان) (آنندراج)، نمد باشد و آن را سیاکیز نامند، (جهانگیری) (شعوری)، نمد باشد و چون کیز بمعنی نمد آمده شاید که ساکیز نوعی از نمد باشد، (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج)، لِبد، رجوع به سیاکیز و کیز شود
قومی باستانی که داریوش در کتیبۀ بیستون آنرا بنام سکه یاد می کند و سه قبیلۀ آنرا نام می برد. (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 242). و رجوع به سکا و سکه شود
قومی باستانی که داریوش در کتیبۀ بیستون آنرا بنام سکه یاد می کند و سه قبیلۀ آنرا نام می برد. (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 242). و رجوع به سکا و سکه شود
آلیز کردن و جفته انداختن ستور. (جهانگیری). برجستن و لگد انداختن. برجستن ستور را گویند. (انجمن آرا). برجستن و آلیز انداختن ستور. (برهان). شلنگ و برجستن و دولتی (؟) اسب و خر. (غیاث). جست و خیز ستور. (رشیدی) (سروری). جفته. جفتک. اسکیز. (برهان). سکیز. (انجمن آرا). سکیزه. (انجمن آرا) (رشیدی) : چونکه مستغنی شد او طاغی شود خر چو بار انداخت اسکیزه زند. مولوی.
آلیز کردن و جفته انداختن ستور. (جهانگیری). برجستن و لگد انداختن. برجستن ستور را گویند. (انجمن آرا). برجستن و آلیز انداختن ستور. (برهان). شلنگ و برجستن و دولتی (؟) اسب و خر. (غیاث). جست و خیز ستور. (رشیدی) (سروری). جفته. جفتک. اسکیز. (برهان). سکیز. (انجمن آرا). سکیزه. (انجمن آرا) (رشیدی) : چونکه مستغنی شد او طاغی شود خر چو بار انداخت اسکیزه زند. مولوی.
ستیز. ستیزه. رجوع به ستیزه و استیزه شود: برآغالیدنش استیز کردند بکینه چون پلنگش تیز کردند. ابوشکور. چون امیدت لاست زو پرهیز چیست با انیس طبع خود استیز چیست. مولوی
ستیز. ستیزه. رجوع به ستیزه و استیزه شود: برآغالیدنش استیز کردند بکینه چون پلنگش تیز کردند. ابوشکور. چون امیدت لاست زو پرهیز چیست با انیس طبع خود استیز چیست. مولوی
دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه. سردسیر. مالاریایی. سکنه 600 تن. لکی و لری و فارسی زبان. آب از چشمه سار. محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم. شغل زراعت، گله داری. صنایع دستی زنان چادربافی. راه مالرو دارد. معدن گچ و دبستان دارد. ساکنین از طایفۀسپه وند هستند. برای تعلیف احشام بمراتع الوار گرمسیری ییلاق قشلاق می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه. سردسیر. مالاریایی. سکنه 600 تن. لکی و لری و فارسی زبان. آب از چشمه سار. محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم. شغل زراعت، گله داری. صنایع دستی زنان چادربافی. راه مالرو دارد. معدن گچ و دبستان دارد. ساکنین از طایفۀسپه وند هستند. برای تعلیف احشام بمراتع الوار گرمسیری ییلاق قشلاق می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
یکی از جزائر هبرید در جهت شمال غربی اسکاتلند در 56 درجه و 57 دقیقه و 38 ثانیۀ عرض شمالی و 8 درجه و 13 دقیقه و 9 ثانیۀ طول غربی. طول آن به 65هزار و عرض به 35 هزار گزبالغ می گردد. سواحل آن سنگلاخ و سراشیب است. لنگرگاهی زیبا و یک رشته غارهای عجیب و غریب دارد و بعض سواحل وی جایگاههای استخراج مرجان، عقیق و زبرجد است
یکی از جزائر هبرید در جهت شمال غربی اسکاتلند در 56 درجه و 57 دقیقه و 38 ثانیۀ عرض شمالی و 8 درجه و 13 دقیقه و 9 ثانیۀ طول غربی. طول آن به 65هزار و عرض به 35 هزار گزبالغ می گردد. سواحل آن سنگلاخ و سراشیب است. لنگرگاهی زیبا و یک رشته غارهای عجیب و غریب دارد و بعض سواحل وی جایگاههای استخراج مرجان، عقیق و زبرجد است