قسمی گیاه برای علیق ستور و آن غیر یونجه است، نیست شده. معدوم گردیده. معدوم. (رشیدی). ناچیز. منقرض. مرده: کم و بیش دهر چونکه بخواهد شد اسپری تا کی امید بیشی و تا کی غم کمی ؟ ناصرخسرو. آنکه قوم نوح را از تندباد لاتذر در دو دم کرد از زمین آسیب قهرش اسپری... انوری. ، عبور کردن، نیست گردانیدن. (برهان)
قسمی گیاه برای علیق ستور و آن غیر یونجه است، نیست شده. معدوم گردیده. معدوم. (رشیدی). ناچیز. منقرض. مرده: کم و بیش دهر چونکه بخواهد شد اسپری تا کی امید بیشی و تا کی غم کمی ؟ ناصرخسرو. آنکه قوم نوح را از تندباد لاتذر در دو دم کرد از زمین آسیب قهرش اسپری... انوری. ، عبور کردن، نیست گردانیدن. (برهان)
گیاهی از دسته اسپرس ها از تیره پروانه واران. ساقه ایست بارتفاع 30 تا 60 سانتی متر و برگهایش جفت جفت و دراز و نوک تیزند. گلهایش صورتی کم رنگ و دارای خطوط ارغوانی است. میوه اش محتوی یک تخم است و در اراضی آهکی خوب میروید. این گیاه مصرف علیق دارد اسپست عرن انوبروخیس اونوبروخیس
گیاهی از دسته اسپرس ها از تیره پروانه واران. ساقه ایست بارتفاع 30 تا 60 سانتی متر و برگهایش جفت جفت و دراز و نوک تیزند. گلهایش صورتی کم رنگ و دارای خطوط ارغوانی است. میوه اش محتوی یک تخم است و در اراضی آهکی خوب میروید. این گیاه مصرف علیق دارد اسپست عرن انوبروخیس اونوبروخیس
ریحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، اسپرغم، شاه سپرم، ونجنک، ضومران، نازبو، ضیمران، شاسپرم، اسفرغم، سپرهم، سپرم، شاه پرم، اسفرم، شاه اسپرم، شاه سپرغم، شاه اسپرغم، سپرغم
رِیحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، اِسپَرغَم، شاهِ سپَرَم، وَنجنَک، ضَومُران، نازبو، ضَیمُران، شاسپَرَم، اِسفَرغَم، سِپَرهَم، سِپَرَم، شاه پَرَم، اِسفَرَم، شاه اِسپَرَم، شاهِ سپَرَغم، شاه اِسپَرغَم، سِپَرغَم
ورزش، ورزشکار مثلاً آدم اسپرت، ورزشی مثلاً لباس اسپرت، غیر رسمی و ساده، مناسب برای مکان های غیر رسمی مثلاً در مهمانی های رسمی هم لباس های اسپرت می پوشد
ورزش، ورزشکار مثلاً آدم اسپرت، ورزشی مثلاً لباس اسپرت، غیر رسمی و ساده، مناسب برای مکان های غیر رسمی مثلاً در مهمانی های رسمی هم لباس های اسپرت می پوشد
در بابل واحد مقیاس مساحت، مسافتی بود که شخصی رشید (یعنی کسی که بحدّ رشد رسیده بود) در مدت دو دقیقه میتوانست طی کند (این مقدار از زمان را ازاین جهت اتخاذ کرده بودند که بر حسب تجربه معین شده بود از وقتی که اولین شعاع آفتاب دیده میشود تا نمایان شدن تمام قرص آن برای پیمودن مسافتی این مدّت لازم است). در باب این مقیاس هم نظرها مختلف است. بعضی آنرا معادل 185 متر و برخی مساوی با 147 متر میدانند، ولی موافق نوشته های هرودوت و کزنفون و اراتستن مقیاس مزبور را باید از 189 تا 150 متر دانست. سی اسپرسا معادل یک پرثنها بود و پرثنها همان پرسنگ یا فرسخ است. (مورخین یونانی پرسنگ نوشته اند). بنابراین پرسنگ معادل 4433 یا 5550متر بوده. کسور اسپرسا از اینقرار بود: اسپرسا= 360آرسنی، آرسنی = 20 انگسته، انگسته = 6 پوه و اسپرسا همان اسب رس است. (ایران باستان ص 1479 و 1498) ، رزمگاه: ببر کرده یکسر سلیح ستیز نهادند رو جانب اسپریز. جلالی. و رجوع به اسپریس شود
در بابل واحد مقیاس مساحت، مسافتی بود که شخصی رشید (یعنی کسی که بحدّ رشد رسیده بود) در مدت دو دقیقه میتوانست طی کند (این مقدار از زمان را ازاین جهت اتخاذ کرده بودند که بر حسب تجربه معین شده بود از وقتی که اولین شعاع آفتاب دیده میشود تا نمایان شدن تمام قرص آن برای پیمودن مسافتی این مدّت لازم است). در باب این مقیاس هم نظرها مختلف است. بعضی آنرا معادل 185 متر و برخی مساوی با 147 متر میدانند، ولی موافق نوشته های هرودوت و کزنفون و اراتستن مقیاس مزبور را باید از 189 تا 150 متر دانست. سی اسپرسا معادل یک پَرْثَنْها بود و پرثنها همان پرسنگ یا فرسخ است. (مورخین یونانی پرسنگ نوشته اند). بنابراین پرسنگ معادل 4433 یا 5550متر بوده. کسور اسپرسا از اینقرار بود: اسپرسا= 360آرسنی، آرسنی = 20 اَنگسته، اَنگسته = 6 پوه و اسپرسا همان اسب رس است. (ایران باستان ص 1479 و 1498) ، رزمگاه: ببر کرده یکسر سلیح ستیز نهادند رو جانب اسپریز. جلالی. و رجوع به اسپریس شود
واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه میتوانست بپیماید (این مقدار را بر حسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید تا نمایان شدن قرص تمام آن برای پیمودن چنین مسافتی لازم است) بعضی آنرا معادل 147 متر و برخی 185 متر دانسته اند ولی طبق نوشته های هرودتس و کزنفون واراتستنس مقیاس مذکور را باید از 150 تا 189 متر دانست. سی اسپر سا معادل یک پرثنها (فرسنگ) بود
واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه میتوانست بپیماید (این مقدار را بر حسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید تا نمایان شدن قرص تمام آن برای پیمودن چنین مسافتی لازم است) بعضی آنرا معادل 147 متر و برخی 185 متر دانسته اند ولی طبق نوشته های هرودتس و کزنفون واراتستنس مقیاس مذکور را باید از 150 تا 189 متر دانست. سی اسپر سا معادل یک پرثنها (فرسنگ) بود
گیاهی از تیره اسپرکها که جزو تیره های نزدیک کو کناریان هستند و اکثر آنرا جزو تیره کوکناریان محسوب میدارند. این گیاه سر دسته گیاهان تیره اسپرکها است و همه مشخصات گیاهان این تیره را دارد. دارای برگهایی متناوب و دراز و نسبه باریک است. گلهایش سفید یا زرداند و بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار گرفته اند. تعداد کاسبرگهایش بین 4 تا 8 متغیر است. پرچمهایش نیز بین 10 تا 3 تغییر میکند. میوه اش بشکل کپسول یک حفره یی است. از گیاهان این تیره نزدیک به 30 گونه شناخته شده اند اسلیح اسلیخ جهری زعفران یمنی بلیهه ویبه ویهه بکم لیرون طفشون بلیخاء، اسپرک رنگ، هندوانه و خربزه
گیاهی از تیره اسپرکها که جزو تیره های نزدیک کو کناریان هستند و اکثر آنرا جزو تیره کوکناریان محسوب میدارند. این گیاه سر دسته گیاهان تیره اسپرکها است و همه مشخصات گیاهان این تیره را دارد. دارای برگهایی متناوب و دراز و نسبه باریک است. گلهایش سفید یا زرداند و بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار گرفته اند. تعداد کاسبرگهایش بین 4 تا 8 متغیر است. پرچمهایش نیز بین 10 تا 3 تغییر میکند. میوه اش بشکل کپسول یک حفره یی است. از گیاهان این تیره نزدیک به 30 گونه شناخته شده اند اسلیح اسلیخ جهری زعفران یمنی بلیهه ویبه ویهه بکم لیرون طفشون بلیخاء، اسپرک رنگ، هندوانه و خربزه
اسپ ریس، اسب ریس، واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه می توانست بپیماید، (این مقدار را برحسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید
اسپ ریس، اسب ریس، واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه می توانست بپیماید، (این مقدار را برحسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید
وسیله ای حاوی مایع که با فشار دکمه آن مایع درونش به صورت ذرات ریز خارج می شود، افشانه (واژه فرهنگستان)، مایعی که به شکل پودر از این ظرف بیرون پاشیده می شود
وسیله ای حاوی مایع که با فشار دکمه آن مایع درونش به صورت ذرات ریز خارج می شود، افشانه (واژه فرهنگستان)، مایعی که به شکل پودر از این ظرف بیرون پاشیده می شود