جدول جو
جدول جو

معنی اسپرسا

اسپرسا((اَ پَ))
اسپ ریس، اسب ریس، واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه می توانست بپیماید، (این مقدار را برحسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید
تصویری از اسپرسا
تصویر اسپرسا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اسپرسا

اسپرسا

اسپرسا
واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه میتوانست بپیماید (این مقدار را بر حسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید تا نمایان شدن قرص تمام آن برای پیمودن چنین مسافتی لازم است) بعضی آنرا معادل 147 متر و برخی 185 متر دانسته اند ولی طبق نوشته های هرودتس و کزنفون واراتستنس مقیاس مذکور را باید از 150 تا 189 متر دانست. سی اسپر سا معادل یک پرثنها (فرسنگ) بود
فرهنگ لغت هوشیار

اسپرسا

اسپرسا
در بابل واحد مقیاس مساحت، مسافتی بود که شخصی رشید (یعنی کسی که بحدّ رشد رسیده بود) در مدت دو دقیقه میتوانست طی کند (این مقدار از زمان را ازاین جهت اتخاذ کرده بودند که بر حسب تجربه معین شده بود از وقتی که اولین شعاع آفتاب دیده میشود تا نمایان شدن تمام قرص آن برای پیمودن مسافتی این مدّت لازم است). در باب این مقیاس هم نظرها مختلف است. بعضی آنرا معادل 185 متر و برخی مساوی با 147 متر میدانند، ولی موافق نوشته های هرودوت و کزنفون و اراتستن مقیاس مزبور را باید از 189 تا 150 متر دانست. سی اسپرسا معادل یک پَرْثَنْها بود و پرثنها همان پرسنگ یا فرسخ است. (مورخین یونانی پرسنگ نوشته اند). بنابراین پرسنگ معادل 4433 یا 5550متر بوده. کسور اسپرسا از اینقرار بود: اسپرسا= 360آرسنی، آرسنی = 20 اَنگسته، اَنگسته = 6 پوه و اسپرسا همان اسب رس است. (ایران باستان ص 1479 و 1498) ، رزمگاه:
ببر کرده یکسر سلیح ستیز
نهادند رو جانب اسپریز.
جلالی.
و رجوع به اسپریس شود
لغت نامه دهخدا

اسپرسف

اسپرسف
راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار

اسپرسپ

اسپرسپ
راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار

اسپرسک

اسپرسک
اسپرس وحشی، شهری در ممالک متحدۀ امریکا، کرسی ایلینوا دارای 70000 تن سکنه و کارخانه ها، شهری در اتازونی (اُهیو) ، دارای 75000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

اسپرسف

اسپرسف
فضا. عرصه. میدان. (برهان) (مؤید الفضلاء). رجوع به اسپرسب شود
لغت نامه دهخدا