جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اسپرز

اسپرز

اسپرز
طحال، غده ای در طرف چپ شکم در زیر حجاب حاجز که عمل آن ذخیره کردن گلبول های قرمز و دفاع از بدن در برابر هجوم بیماری هاست
اسپرز
فرهنگ فارسی عمید

اسپرز

اسپرز
پاره ای گوشت در درون حیوان که مادۀ سوداست و اهل هند آنرا تلی خوانند. (از آنندراج). سپرز. طحال. رجوع به سپرز شود.
لغت نامه دهخدا

اسپرز

اسپرز
نام مکانی در حوزه ی امام زاده حسن سوادکوه، میدانی برای.، نام مرتعی در آمل، نام گیاهی صحرایی، روستایی از دهستان میان دو رود ساری، از توابع دهستان اندرود.، طحال گوسفند و گاو، نام قلعه ای قدیمی که خرابه های آن بر روی یالی از زرین کوه
فرهنگ گویش مازندرانی

اسپری

اسپری
سپری آخرشده به آخر آمده به پایان رسیده به نهایت رسیده، نیست شده معدوم گردیده معدوم ناچیز منقرض مرده
فرهنگ لغت هوشیار

اسپرک

اسپرک
گیاهی از تیره اسپرکها که جزو تیره های نزدیک کو کناریان هستند و اکثر آنرا جزو تیره کوکناریان محسوب میدارند. این گیاه سر دسته گیاهان تیره اسپرکها است و همه مشخصات گیاهان این تیره را دارد. دارای برگهایی متناوب و دراز و نسبه باریک است. گلهایش سفید یا زرداند و بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار گرفته اند. تعداد کاسبرگهایش بین 4 تا 8 متغیر است. پرچمهایش نیز بین 10 تا 3 تغییر میکند. میوه اش بشکل کپسول یک حفره یی است. از گیاهان این تیره نزدیک به 30 گونه شناخته شده اند اسلیح اسلیخ جهری زعفران یمنی بلیهه ویبه ویهه بکم لیرون طفشون بلیخاء، اسپرک رنگ، هندوانه و خربزه
فرهنگ لغت هوشیار

اسپرس

اسپرس
گیاهی از دسته اسپرس ها از تیره پروانه واران. ساقه ایست بارتفاع 30 تا 60 سانتی متر و برگهایش جفت جفت و دراز و نوک تیزند. گلهایش صورتی کم رنگ و دارای خطوط ارغوانی است. میوه اش محتوی یک تخم است و در اراضی آهکی خوب میروید. این گیاه مصرف علیق دارد اسپست عرن انوبروخیس اونوبروخیس
فرهنگ لغت هوشیار