وسیله ای حاوی مایع که با فشار دکمه آن مایع درونش به صورت ذرات ریز خارج می شود، افشانه (واژه فرهنگستان)، مایعی که به شکل پودر از این ظرف بیرون پاشیده می شود
سپری، به سررسیده، پایان یافته، به آخررسیده، تمام شده، پایان پذیر، برای مِثال کم بیش دهر پیر نخواهد شد اسپری / تا کی امید بیشی و تا کی غم کمی (ناصرخسرو - ۴۵۸)
سپری. آخر. (جهانگیری). به آخرآمده. (اوبهی). به انجام رسیده. (رشیدی). آخرشده. بنهایت رسیده. (برهان). - اسپری شدن و گشتن، بپایان رفتن و به آخر رسیدن. تمام شدن. کامل شدن. خاتمه یافتن. مضی: چو آن پاسخ نامه شد اسپری زنی بود کو شد به پیغمبری. فردوسی. چو این پاسخ نامه گشت اسپری فرستاده آمد بسان پری. فردوسی. مرا گر زمانه شده ست اسپری زمانم ز بخشش فزون نشمری. فردوسی. چه صد سال شاهی بود چه هزار چه شصت وچه سی و چه ده یا چهار چو شد اسپری روز هر دو یکی است گر افزون بود سال و گر اندکی است. فردوسی. چو تیر اسپری شد سوی نیزه گشت چو دریای خون شد همه کوه و دشت. فردوسی. شد این داستان بزرگ اسپری به پیروزی روز و نیک اختری. اسدی. اسپری شد این کتاب به پیروزی و نیک اختری و فرخی بدست ابوالهیجاء اردشیر بن دیلمشاه (دیمسپار؟) النجمی و القطبی الشاعر، اندر اواخر شهراﷲ المبارک رمضان سال بر پانصد و هفت از هجرت پیغامبر محمد المصطفی صلی اﷲ علیه و سلم. (خاتمۀ کتاب ترجمان البلاغه نسخۀ خطی متعلق به کتاب خانه فاتح اسلامبول). آخر نه چو مدت اسپری گشت آن هفت هزار سال بگذشت. نظامی. - اسپری کردن، بپایان رسانیدن: بخواندم ز هر کشوری لشکری من این جنگ و کین را کنم اسپری. فردوسی. بفرمان دادار این نامه (شهنامه) را کنم اسپری شاه خودکامه را. فردوسی.
گیاهی از تیره اسپرکها که جزو تیره های نزدیک کو کناریان هستند و اکثر آنرا جزو تیره کوکناریان محسوب میدارند. این گیاه سر دسته گیاهان تیره اسپرکها است و همه مشخصات گیاهان این تیره را دارد. دارای برگهایی متناوب و دراز و نسبه باریک است. گلهایش سفید یا زرداند و بشکل خوشه در انتهای ساقه قرار گرفته اند. تعداد کاسبرگهایش بین 4 تا 8 متغیر است. پرچمهایش نیز بین 10 تا 3 تغییر میکند. میوه اش بشکل کپسول یک حفره یی است. از گیاهان این تیره نزدیک به 30 گونه شناخته شده اند اسلیح اسلیخ جهری زعفران یمنی بلیهه ویبه ویهه بکم لیرون طفشون بلیخاء، اسپرک رنگ، هندوانه و خربزه