جدول جو
جدول جو

معنی اسعاطه - جستجوی لغت در جدول جو

اسعاطه(اِ طَ)
یک بار دارو ریختن به بینی. سعطه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استاره
تصویر استاره
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، نجم، کوکبه، نجمه، کوکب، تارا، اختر، جرم، نیّر، ستار
سه تار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعاذه
تصویر استعاذه
پناه گرفتن، پناه بردن، پناه خواستن، پناه جستن، گفتن «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»
فرهنگ فارسی عمید
در بدیع استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌ به در کلام و حذف طرف دیگر مانند این جمله مثلاً ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد، ماه در این جمله به جای کلمۀ محبوب، معشوق یا زنی زیبا به کار رفته است، عاریت گرفتن، قرض گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
دارو در بینی ریختن. دارو به بینی واکردن. (تاج المصادر بیهقی). دارو به بینی فروبردن. (زوزنی). سعوط در بینی کردن. دارو ریختن در بینی. (منتهی الارب) : اسعطه الدواء.
لغت نامه دهخدا
قایم بر پای مانده، ساکن بی حرکت راکد، خادم خدمتکار پرستنده، کاسد و از رونق افتاده، در تداول هندیان چوبی که خیمه و مانند آنرا بر آن نصب میکنند ستون خیمه عمود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکابه
تصویر اسکابه
خنوری درخنور درخم
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده سخن پریشان، انگاره افسانه، اندار: تلخ می آید تو را گفتار من خواب می آرد تو را اندار من میتخت (مقدم جستار مهر و ناهید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاره
تصویر استاره
چادر پشه بند پرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسعاط
تصویر اسعاط
دارو در بینی ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسنامه
تصویر اسنامه
پر خوشه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسواره
تصویر اسواره
از پارسی اسوار پیشوای پارس
فرهنگ لغت هوشیار
خویگری، بازگشت خواهی طلب عود کردن بارگشت چیزی را خواستن دوباره خواستن، عادت بچیزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاذه
تصویر استعاذه
پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
چیزی را به عاریه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاضه
تصویر استعاضه
عوض آنرا خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعانه
تصویر استعانه
یاری خواهی، یاری یابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استشاطه
تصویر استشاطه
نیک خندیدن، از خشم بر افروختن جوشی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسحاره
تصویر اسحاره
رومی از داروها تودری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاذه
تصویر استعاذه
((اِ تِ ذِ))
پناه جستن، پناه بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاده
تصویر استعاده
((اِ تِ دِ))
بازگشت چیزی را خواستن، عادت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استانه
تصویر استانه
((اَ نِ))
جای خواب و آرام، آرامگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
((اِ تِ رِ))
به عاریت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استاره
تصویر استاره
((اِ رِ))
ستاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسقاطی
تصویر اسقاطی
ناکارآمد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
Metaphor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
métaphore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
метафора
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
Metapher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
метафора
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafora
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
隐喻
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metáfora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafora
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metáfora
دیکشنری فارسی به اسپانیایی