شهری در خطۀ وندیک شمال ایتالیا، در ایالت پادو، در 23 هزارگزی جنوب غربی شهر پادوی، و کارخانه های چینی سازی و ظروف سازی، و کلیسای زیبا و یک کاخ باستانی دارد
شهری در خطۀ وندیک شمال ایتالیا، در ایالت پادو، در 23 هزارگزی جنوب غربی شهر پادوی، و کارخانه های چینی سازی و ظروف سازی، و کلیسای زیبا و یک کاخ باستانی دارد
از پهلوی است، جسم. بدن. تن. استخوان، دانۀ خرما و شفتالو و زردآلو و امثال آن. (برهان). تخم بعض میوه ها مانند تخم شفتالو و زردالو و خرما و امثال آن. (جهانگیری). تخم خرما و مانند آن مثل کنار و شفتالو. (غیاث). هسته. خسته. (سروری). استه در میوه ها و استخوان در حیوانات بیشتر استعمال کنند. (رشیدی) : شیرین استه. تلخ استه: کسی بی عیب نبود در زمانه رطب را استه باشد در میانه. ابوالمثل. مریخ دلالت دارد بر... هر درختی... میوه اش با استه. (التفهیم). هر درختی تلخ و گره و خارناک و میوه اش با استه یا پوست. (التفهیم ص 373). آنکه اندر لحاف و چادرشب نبود شب چو استۀ خرما روز بینی بسان جوز بر او گشته کیمخت خشک از سرما. کمال اسماعیل. استۀ خرمای سوخته و به سرکه آغشته اکتحال کنند. (نزهه القلوب)، ضعیف و حقیر شمردن، انکار چیزی کردن، مکافات فسوس دادن یا ناگاه گرفتن بر آن. (منتهی الارب)
از پهلوی است، جسم. بدن. تن. استخوان، دانۀ خرما و شفتالو و زردآلو و امثال آن. (برهان). تخم بعض میوه ها مانند تخم شفتالو و زردالو و خرما و امثال آن. (جهانگیری). تخم خرما و مانند آن مثل کنار و شفتالو. (غیاث). هسته. خسته. (سروری). استه در میوه ها و استخوان در حیوانات بیشتر استعمال کنند. (رشیدی) : شیرین استه. تلخ استه: کسی بی عیب نبود در زمانه رطب را استه باشد در میانه. ابوالمثل. مریخ دلالت دارد بر... هر درختی... میوه اش با استه. (التفهیم). هر درختی تلخ و گره و خارناک و میوه اش با استه یا پوست. (التفهیم ص 373). آنکه اندر لحاف و چادرشب نبود شب چو استۀ خرما روز بینی بسان جوز بر او گشته کیمخت خشک از سرما. کمال اسماعیل. استۀ خرمای سوخته و به سرکه آغشته اکتحال کنند. (نزهه القلوب)، ضعیف و حقیر شمردن، انکار چیزی کردن، مکافات فسوس دادن یا ناگاه گرفتن بر آن. (منتهی الارب)
خاندان استه، یکی از خاندانهای باستانی از نژاد آلبرت دوم که از جانب سلاطین کارلوونژی به پرنسی تسکان منصوب شده بود. مرکز افراد این خاندان شهر استه بود. و شعب بسیاری از آن منشعب شده است. خاندان ’برونسویک’ انگلستان یکی از شعب خاندان مزبور است و هنگامی در هانور فرمانفرمائی داشته اند. افراد این خانواده دانش دوست بوده اند و بر اثر خدمات خود در این طریق کسب شهرت کرده اند، هزینه کردن مال، سپری و نیست و نابود گردانیدن مال را. (منتهی الارب) ، استهلاک دین، ادای قرض بتدریج
خاندان استه، یکی از خاندانهای باستانی از نژاد آلبرت دوم که از جانب سلاطین کارلوونژی به پرنسی تسکان منصوب شده بود. مرکز افراد این خاندان شهر استه بود. و شعب بسیاری از آن منشعب شده است. خاندان ’برونسویک’ انگلستان یکی از شعب خاندان مزبور است و هنگامی در هانور فرمانفرمائی داشته اند. افراد این خانواده دانش دوست بوده اند و بر اثر خدمات خود در این طریق کسب شهرت کرده اند، هزینه کردن مال، سپری و نیست و نابود گردانیدن مال را. (منتهی الارب) ، استهلاک دین، ادای قرض بتدریج