- استقبال
- به پیشواز کسی رفتن
معنی استقبال - جستجوی لغت در جدول جو
- استقبال
- پذیرفتاری، پیشباز، پذیره، پیشواز
- استقبال
- پیشنهاد یا مطلبی را با رضایت خاطر پذیرفتن، پیش آمدن، پیشواز رفتن، پیش رفتن، پذیره شدن، در دستور زبان علوم ادبی زمان آینده، در علوم ادبی سرودن شعری به وزن و قافیۀ شعر شاعر دیگر مانند این شعر،
برای مثال گل در بر و می در کف و معشوقه به کام است / سلطان جهانم به چنین روز غلام است ، در استقبال از این غزل،(حافظ - ۱۱۰) برای مثال بر من که صبوحی زده ام خرقه حرام است / ای مجلسیان راه خرابات کدام است؟ (سعدی - ۳۴۷)
- استقبال ((اِ تِ))
- به پیشواز کسی رفتن، پیشواز، پذیره، آینده، روبروی هم قرار گرفتن دو ستاره، اینکه شاعری شعر در وزن و قافیه شعر شاعر دیگری بگوید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به استقبال مربوط بزمان آینده، ممکن
جداسری خود سری، به خود ایستایی، بلند کردن، فرازیدن، لرزیدن لرزه گرفتن، خودکامگی، فراروی برداشتن و بلند کردن، بلند بر آمدن بجای بلند آمدن، ضابط امر خویش بودن بخودی خود بکاری بر ایستادن بی شرکت غیری، صاحب اختیاری و آزادی کامل یک کشور (دولت و ملت) در امور سیاسی و اقتصادی بدون اعمال نفوذ خارجیان (ظاهرا و باطنا)، بدون مداخله کاری کردن
ژکوریدن (ژکور بخیل لغت فرس)
پیشواز مرگ رفتن مرگ آمادگی
زشت دانستن ناهنجار دانستن بد دانستن زشت شمردن قبیح دانستن مقابل استحسان
گشتن خواهی گوسپند، ناستوده دانستن جای
خود سالاری
آزادی داشتن، به آزادی کاری کردن، بدون مداخلۀ کسی کار خود را اداره کردن، در علوم سیاسی آزادی دولت ها در ادارۀ امور کشور، تصمیم گیری و قانون گذاری
Independence
независимость
Unabhängigkeit
незалежність
niepodległość
independência
indipendenza
independencia
indépendance
onafhankelijkheid
ความเป็นอิสระ
kemerdekaan
اسميًّا
स्वतंत्रता
עַצְמָאוּת
bağımsızlık
স্বাধীনতা