رجوع به استرابه شود، آنقدر آب در حوض ریختن که بپوشد زمین را. (منتهی الارب) ، فراخ شدن، چنانکه مکان. فراخ شدن جایگاه. (تاج المصادر بیهقی) : استراض المکان، خوش آمدن جای، خوش شدن نفس. (منتهی الارب) ، بامرغزار شدن زمین. (زوزنی)
رجوع به استرابه شود، آنقدر آب در حوض ریختن که بپوشد زمین را. (منتهی الارب) ، فراخ شدن، چنانکه مکان. فراخ شدن جایگاه. (تاج المصادر بیهقی) : استراض المکان، خوش آمدن جای، خوش شدن نفس. (منتهی الارب) ، بامرغزار شدن زمین. (زوزنی)
دلجویی، گوشمالی، نوازش، دل بردن، پیمایش پیمودن به دست یا به گز کسی را بسخن خویش بسوی خود خواندن دلجویی کردن دل گرم کردن کسی را، نرمی کردن، دلجویی نوازش، مایل شدن میل کردن بسویی، بمعنی گوشمالی گرفته شده: (هستم از استمالت دوران چون شتر مرغ عاجز و حیران) (سنائی)
دلجویی، گوشمالی، نوازش، دل بردن، پیمایش پیمودن به دست یا به گز کسی را بسخن خویش بسوی خود خواندن دلجویی کردن دل گرم کردن کسی را، نرمی کردن، دلجویی نوازش، مایل شدن میل کردن بسویی، بمعنی گوشمالی گرفته شده: (هستم از استمالت دوران چون شتر مرغ عاجز و حیران) (سنائی)
عاریت گرفتن ایرمان گرفتن بعاریت خواستن، یکی از انواع مجازاست و آن عبارتست از اضافت مشبه به بمشبه با علاقه پس اگر مشبه به ذکر و مشبه ترک شوداستعاره مصرحه است و اگر عکس شود استعاره مکنیه
عاریت گرفتن ایرمان گرفتن بعاریت خواستن، یکی از انواع مجازاست و آن عبارتست از اضافت مشبه به بمشبه با علاقه پس اگر مشبه به ذکر و مشبه ترک شوداستعاره مصرحه است و اگر عکس شود استعاره مکنیه