جدول جو
جدول جو

معنی استاند - جستجوی لغت در جدول جو

استاند(اُ)
شهری در بلژیک (فلاندر غربی) ، واقع در ساحل دریای شمال، دارای 45000 تن سکنه و صدف های مشهور و کنسروسازی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استاندار
تصویر استاندار
کسی که از طرف وزارت کشور کارهای یک استان را اداره می کند، والی، حکمران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاندن
تصویر استاندن
ستاندن، باز گرفتن چیزی از کسی، گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
استاندارد. نمونه. انموذج. عیار
لغت نامه دهخدا
(اِ)
هانری بیل. نویسندۀ فرانسوی، مولد گرنبل (1783- 1842 میلادی). نویسندۀ ’شارترز دپارم’ و ’روژ ا نوار’. وی روانشناسی ذکی ّ و دارای روحی احساساتی است
لغت نامه دهخدا
(اِ)
شهری به آلمان (پروس) ، واقع در ساحل اوشت
لغت نامه دهخدا
(اُ)
حاکم استان (ناحیت و ایالت) در زمان ساسانیان. (ایران در زمان ساسانیان ترجمه یاسمی ص 86 و 348). رجوع به استندار شود، بازداشتن. (برهان) (سروری) (رشیدی) ، منع رفتن کردن. (برهان). متوقف ساختن:
مرکب استانید و پس آواز داد
آن پیام وآن تحیت باز داد.
مولوی (در داستان تاجر و طوطی)
لغت نامه دهخدا
(کِ زَ دَ)
ستاندن. گرفتن. اخذ:
من زکوهاستان او در قحطسال
هم بصاعی باد می پیمود بس.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 207)
لغت نامه دهخدا
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
در اصطلاح جدید حاکم هر یک از بیست وپنج استان ایران است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاندن
تصویر استاندن
ستاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
((اُ))
حاکم ایالت، فرمانروای یک استان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
والی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استانده
تصویر استانده
استاندارد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
محافظٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
Governor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
gouverneur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
知事
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
گورنر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
গভর্নর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
gavana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
도지사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
gubernur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
נָגִיד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
राज्यपाल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
ผู้ว่าราชการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
gouverneur
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
governatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
governador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
总督
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
gubernator
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
губернатор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
Gouverneur
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
губернатор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استاندار
تصویر استاندار
gobernador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی