- ازناور
- گرجی بزرگ تیره بزرگ دودمان، دلیر پهلوان شریف و بزرگ قوم، شجاع و دلیر و پهلوان
معنی ازناور - جستجوی لغت در جدول جو
- ازناور ((اَ وَ))
- شریف و بزرگ قوم، شجاع و دلیر و پهلوان
![تصویری از ازناور](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/1/0/mon-0001013.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از آشناور](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/7/1/amd-0007194.jpg)
شناور، شناگر، آب باز، برای مثال به ریگ اندر همی شد مرد تاز آن / چو در غرقاب مرد آشناور (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۳)
![تصویری از اشنگور](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/6/7/amd-0026790.jpg)
سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، خرزل، کلی کک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
издалека
aus der Ferne
здалеку
z daleka
à distância
a distanza
a distancia
de manière distante
van een afstand
จากระยะไกล
dari jauh
من بعدٍ
दूर से
מרחוק
kwa mbali