جدول جو
جدول جو

معنی اشنگور

اشنگور
سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، خرزل، کلی کک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
تصویری از اشنگور
تصویر اشنگور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشنگور

اشنگور

اشنگور
گونه ای از اَرجَنک که آنرا آش انگور، خوشۀ انگور، خمیر زال، وشر، سیاه درخت، کلی کک، الجاره، عوسج، شجرالدکن، شوکهالصباغین نیز گویند. نام اشنگور در گرگان متداول است
لغت نامه دهخدا

اشناور

اشناور
مخفف آشناور. شناگر. شناور. شناکننده. آشناور. سباح. بر آب رونده. و رجوع به شناگر و آشناور و اشناگر و شناور شود
لغت نامه دهخدا

شنگور

شنگور
شنگرک، کُماج، تختۀ گرد که میانش سوراخ دارد و در سرستون خیمه قرار می دهند، بادریسِه، سَنگور، چَناب، سَنگرَک، سِپَندوز، کَلیچِۀ خِیمِه
شنگور
فرهنگ فارسی عمید

انگور

انگور
میوۀ خوشه ای با دانه های آب دار و شیرین به رنگ ها و انواع گوناگون، درخت این میوه، تاک، مو، رَز
انگور عسکری: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه های ریز و پوست نازکِ سبز دارد
انگور صاحبی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه هایش درشت و سرخ رنگ است
انگور خلیلی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه های آن درشت تر از انگور عسکری است
انگور یاقوتی: در علم زیست شناسی نوعی انگور که دانه هایش ریز، گرد، سرخ رنگ و به هم چسبیده است
انگور
فرهنگ فارسی عمید