جدول جو
جدول جو

معنی ازدلاغ - جستجوی لغت در جدول جو

ازدلاغ
ازدلاغ جلد، سوخته شدن پوست. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اردلان
تصویر اردلان
(پسرانه)
مرکب از ارد (درستی و راستی و پارسائی) + لان (مزید موخر)، نام طایفه ای از ایلات کرد ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ازدیاد
تصویر ازدیاد
زیاد شدن، افزون شدن، افزونی، افزایش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازدواج
تصویر ازدواج
پیمان بستن یک زن و مرد به صورت رسمی و دینی برای زندگی مشترک، زناشویی، جفت شدن،
در ادبیات در فن بدیع آوردن دو کلمۀ متشابه الآخر یا دو کلمۀ هم نویسه و مختلف المعنی در انتهای مصراع یا بیت مانند کلمات «گلنار»، «نار»، «مکار» و «کار»، برای مثال ای ز لعل آتشینت در دل گلنار نار / غیر دل بردن نداری ای بت مکار کار (غیاث اللغات - ازدواج)،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازدحام
تصویر ازدحام
هم فشار آوردن جمعیت و هنگامه برپا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ / کِپَ / پِ)
ربودن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
ربودن بحیله. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ)
پیشی کردن. (از منتهی الارب). تقدم گرفتن.
لغت نامه دهخدا
ازدلام انف، از بیخ بریدن بینی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ازدران
تصویر ازدران
هر دو شانه: شانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدباء
تصویر ازدباء
بارکردن از پس راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدجار
تصویر ازدجار
بازداشتن، بازایستادن، شکنجه دادن سگ را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدحاف
تصویر ازدحاف
به سوی کسی رفتن گرایش چمیدن گام سنگین برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدحام
تصویر ازدحام
انبوهی کردن، تزاحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدراء
تصویر ازدراء
کوچک داشت خرد شمردن، آک گرفتن (آک عیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدرار
تصویر ازدرار
فرو خوردن به گلو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدراع
تصویر ازدراع
کشت تخم افشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدفار
تصویر ازدفار
به شوی فرستادن دختر به خانه شوی فرستادن، بار بلند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدعاب
تصویر ازدعاب
گرانباری، راندن دور کردن، بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدلاف
تصویر ازدلاف
پیشی گرفتن پیش افتادن، پراکندیدن، نزدیکی جستن نزدیک گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیان
تصویر ازدیان
آراسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیال
تصویر ازدیال
دورکردن از جایی دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیاد
تصویر ازدیاد
افزایش یافتن، زیاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدهان
تصویر ازدهان
شتاب در رفتن، به زور تو رفتن، گزافه گفتن، درستگویی، دشمنی ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
شادمان شدن به چیزی، گردآوردن چیزی، در دل داشتن چیزی را، درخشیدن روی روشن گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدهاد
تصویر ازدهاد
کوچک انگاشتن که شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدهاء
تصویر ازدهاء
سبک داشت دست کم گرفتن آسان گرفتن وا داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدوار
تصویر ازدوار
زیارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدواج
تصویر ازدواج
جفت گرفتن، زن گرفتن، شوهر کردن، زناشوئی، پیوند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
یکباره برداشتن ازدواج جفت جویی زناشویی شوهر کردن زن گرفتن پیوند دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدقام
تصویر ازدقام
به گلو فرو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیاد
تصویر ازدیاد
((اِ))
زیاد کردن، افزودن، افزون شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازدواج
تصویر ازدواج
((اِ دِ))
زن گرفتن، شوهر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازدواج
تصویر ازدواج
زناشویی، پیوند زناشویی، همسرگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ازدحام
تصویر ازدحام
انبوهی
فرهنگ واژه فارسی سره