جدول جو
جدول جو

معنی ارعب - جستجوی لغت در جدول جو

ارعب
(اَ عَ)
موضعی است در قول شاعر:
اتعرف اطلالاً بمیسره اللّوی
الی ارعب قد حالفتک بها الصّبا
فأهلاً و سهلاً بالتی حل ّ حبﱡها
فؤادی و حلّت دار شحط من النّوی.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اریب
تصویر اریب
عاقل، دانا، خردمند، متدبّر، متفکّر، فروهیده، نیکورای، داناسر، بخرد، صاحب خرد، فرزانه، راد، خردور، پیردل، لبیب، فرزان، خردومند، خردپیشه، حصیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اریب
تصویر اریب
کج، خمیده، به صورت کج مثلاً کمد را اریب گذاشته بود
بر (به) اریب: به صورت مایل و کج، برای مثال یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب / یک قدم چون پیل رفته بر اریب (مولوی - مجمع الفرس - اریب)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
ترساندن، بیم دادن، کسی را دچار ترس و بیم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارنب
تصویر ارنب
از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی، شامل ۱۲ ستاره، در علم زیست شناسی خرگوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اربع
تصویر اربع
اربعه، چهارگانه مثلاً عناصر اربعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارعا
تصویر ارعا
رعایت حال کردن، مهربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصعب
تصویر اصعب
صعب تر، سخت تر، دشوارتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارنب
تصویر ارنب
خرگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعرب
تصویر اعرب
فصیحتر، افصح، آنکه بیانش خوشتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعب
تصویر راعب
ترسان، ترسنده
فرهنگ لغت هوشیار
نام مردی آزمند، راک (غوچ) دور شاخ: شاخداری که میانه دو شاخش فراخ باشد، پهن شانه چهار شانه قچقار که میان دو شاخ آن فراخ باشد حیوان شاخداری که وسط دو شاخش فاصله باشد، کسی که میان دو شانه اش فراخ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازعب
تصویر ازعب
ناکس خپله (خپله کوتاه و فربه) درشت اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصعب
تصویر اصعب
سخت تر، مشکل تر، دشوار تر، مقابل اسهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اروب
تصویر اروب
سرگردان، تن آسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارقب
تصویر ارقب
گردن کلفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اردب
تصویر اردب
پیمانه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادعب
تصویر ادعب
گول و نادان کانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزب
تصویر ارزب
کوتاه و کلان، کس گنده (کس زهار زن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربع
تصویر اربع
چهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریب
تصویر اریب
خردمند، عاقل، زیرک، دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارکب
تصویر ارکب
کلان زانو، جمع رکب، شترسواران اسب سواران
فرهنگ لغت هوشیار
ول زبان زود سخن (ناظم الاطباء)، آویزان گوشت فروهشته گوشت، سست، لشکر گران، دراز بینی، کوه دماغه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارعد
تصویر ارعد
رعد زده برق زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
ترسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
رویانیدن گیاه چرانیدن ستوررا، گوش دادن سخن کسی را استماع گوش بسوی چیزی داشتن، بخشودن عفو کردن رعایت و مرحمت کردن، آزرم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارطب
تصویر ارطب
ترتر نم دارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارعد
تصویر ارعد
((اَ عَ))
رعدزده، برق زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
((اِ))
به رعب و هراس افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اردب
تصویر اردب
((اَ دَ))
پیمانه ای است برابر بیست و چهار «صاع» و آن شصت و چهار من باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اربع
تصویر اربع
((اَ بَ))
چهار، چهار زن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اریب
تصویر اریب
((اُ))
منحرف، کج، کجی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اریب
تصویر اریب
خردمند، زیرک، دانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارعاب
تصویر ارعاب
ترساندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اریب
تصویر اریب
مورب
فرهنگ واژه فارسی سره