- ارعا
- رویانیدن گیاه چرانیدن ستوررا، گوش دادن سخن کسی را استماع گوش بسوی چیزی داشتن، بخشودن عفو کردن رعایت و مرحمت کردن، آزرم داشتن
معنی ارعا - جستجوی لغت در جدول جو
- ارعا
- رعایت حال کردن، مهربانی کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رعنا گردانیدن
نزاریدن گوسپندان
خون دماغ شدن، شتابانیدن
لرزانیدن به لرزه در آوردن ناتوان کردن
لرزانیدن، لرزاندن
ترسانیدن
ترساندن
ترساندن، بیم دادن، کسی را دچار ترس و بیم کردن
ترساندن، بیم دادن، کسی را دچار ترس و بیم کردن
هک کردن هک ساختن نابود کردن نیست گردانیدن
پشیناری به خود بستن فرا خواست، آرزو کردن دعوی کردن (خواه حق و خواه باطل) دعوی کردن بر کسی دعوی کردن بچیزی، نام و نسب خویش گفتن پیش حریف در کار زار، آرزو کردن، خواستن چیزی در دادگاهها بوسیله نوشته و یا گفتار از طرفی و ممکن است شخصی که چیزی را از دیگری میخواهد بر حق باشد یا ناحق
خشنودش سگیرش خشنود کردن راضی گردانیدن ترضیه دادن چیزی به کسی برای خشنود کردن او اقناع
دول را ریسمان بستن (دول دلو تازی شده)، پاره دادن پارک دادن (پارک رشوه)، شیردادن رشوه دادن پول دادن یا هدیه دادن بکسی برای اجرای منظوری خاص
اشک آب چشم اشک چشم دمع
چهارشنبه تیرشید چهار زانو
امید بخشیدن، دیر کاری، جمع رجا، کناره ها کرانه ها طرف ها گوشه ها. امیدوار کردن، واپس بردن کار را به تاء خیر انداختن وا پس داشتن پس افکندن باز پس بردن سپس انداختن کاری را
سیاه و سفید رخنیک از راه ارث از طریق میراث
جمع رقیق، بندگان، مملوکان
جوی آب
ول زبان زود سخن (ناظم الاطباء)، آویزان گوشت فروهشته گوشت، سست، لشکر گران، دراز بینی، کوه دماغه دار
رعد زده برق زده
سیراب کردن ترویه، روان کردن، به روایت شعر داشتن بر روایت شعر داشتن
نام درختی در جنگلهای ایران
به سخن چینی واداشتن
داوی، داویدن، داوش، داو
اطاعت کردن
روده ها، جمع معا، جمع معی