- ارزاق
رزق ها، روزی ها، خواربار ها، جمع واژۀ رزق
معنی ارزاق - جستجوی لغت در جدول جو
- ارزاق (اَ)
جمع واژۀ رزق. روزیها.
- ارزاق الجند، روزی لشکر. (مهذب الاسماء). رزق و مرسوم لشکر. (منتهی الأرب). جیره. اجری
- ارزاق الجند، روزی لشکر. (مهذب الاسماء). رزق و مرسوم لشکر. (منتهی الأرب). جیره. اجری
- ارزاق
جمع رزق، روزی، جیره
- ارزاق
جمع رزق، روزی ها، خواروبار
- ارزاق
خواروبار
- ارزاق
آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویژگی آنچه قیمتش از نرخ روز کمتر باشد، کم بها، برای مثال نرخ متاعی که فراوان بود / گر به مثل جان بود ارزان بود (جامی۳ - ۵۰۰) ، کنایه از بی ارزش، بی مقدار
نرمی و مدارا کردن، با مهربانی رفتار کردن، گذشت در حق کسی زیادتر از حق او
دشوارکردن، دیرنمازی، هناییدن (هناییدن تاثیرکردن)، ستم کردن، به گناه انگیختن حق و نزدیک چیزی گردانیدن اندر رسانیدن، بر نافرمانی بر انگیختن، نافرمانی کردن، تکلیف کردن تکلیف دادن کسی را زاید از طاقت وی دشوار کردن بر دشواری داشتن
