جدول جو
جدول جو

معنی ارتزاق

ارتزاق((اِ تِ))
روزی گرفتن، روزی یافتن، روزی دادن
تصویری از ارتزاق
تصویر ارتزاق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارتزاق

ارتزاق

ارتزاق
روزی ستدن. (تاج المصادر بیهقی). روزی بستدَن. (زوزنی). روزی ستاندن. روزی یافتن. (منتهی الارب). روزی جستن و در مثنوی ظاهراً بمعنی متعدّی آمده است:
زانکه میکائیل از کیل اشتقاق
دارد و کیّال شد در ارتزاق.
مولوی.
لغت نامه دهخدا

ارتفاق

ارتفاق
حقی برای مِلک کسی در ملک دیگری مانندِ حق عبور آب، حق گشودن پنجره و حق ناودان، رفیق بودن، رفاقت، همراهی و مدارا کردن، سازش کردن
ارتفاق
فرهنگ فارسی عمید

ارتفاق

ارتفاق
بر آرنج تکیه دادن، تکیه دادن بر نازبالش، رفاقت کردن، همراهی کردن، دوست طلبیدن، حقی است برای شخص به تبعیت از ملک خود در ملک شخص دیگر برای استفاده بردن کامل از ملک خویش، مانند، حق مجری، حق پنجره، حق
ارتفاق
فرهنگ فارسی معین