- ارتفاق
- تکیه کردن بر آرنج، تکیه کردن بر نازبالش
معنی ارتفاق - جستجوی لغت در جدول جو
- ارتفاق
- حقی برای ملک کسی در ملک دیگری مانند حق عبور آب، حق گشودن پنجره و حق ناودان، رفیق بودن، رفاقت، همراهی و مدارا کردن، سازش کردن
- ارتفاق ((اِ تِ))
- بر آرنج تکیه دادن، تکیه دادن بر نازبالش، رفاقت کردن، همراهی کردن، دوست طلبیدن، حقی است برای شخص به تبعیت از ملک خود در ملک شخص دیگر برای استفاده بردن کامل از ملک خویش، مانند، حق مجری، حق پنجره، حق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرخگونه شدن سرخگونگی سرسبزی شادابی گیاه
خاستن، برخاستن، بلند شدن، بالا آمدن، بلندی گرفتن
گران شدن گرانی
ورزیدن
در پی رزق و روزی بودن
افراشتگی، بلندی، بلندا
به دست آوردن روزی، کسب روزی
فاصلۀ عمودی چیزی نسبت به یک سطح، بلندی مثلاً ارتفاع قلۀ دماوند نسبت به سطح زمین ۶۱۷۰ متر است
بالا آمدن، برآمدن، بلندی گرفتن، بلند شدن، بلند مرتبگی، رفعت
رفع شدن، از بین رفتن
در کشاورزی کنایه از محصول، عایدی، درآمد
در علم ریاضی پاره خطی عمودی که از قاعدۀ یک شکل هندسی تا رٲس آن شکل ترسیم شده باشد
در ادبیات در فن بدیع آوردن اسم یا صفتی در شعر و بالا بردن آن به صورت درجه به درجه،برای مثال قطره باران گشت و باران سیل و سیل انگیخت رود / رود دریا گشت و دریا می شود طوفان نوح (علی نقی کمره ای - لغتنامه - ارتفاع) ،
در علم منطق سلب، نفی، نبودن
در علم نجوم زاویۀ میان یک جرم آسمانی تا صفحۀ افق که نهایتاً ۹۰ درجه است
در علم جغرافیا فاصلۀ عمودی هر نقطه نسبت به سطح آب های آزاد
بالا آمدن، برآمدن، بلندی گرفتن، بلند شدن، بلند مرتبگی، رفعت
رفع شدن، از بین رفتن
در کشاورزی کنایه از محصول، عایدی، درآمد
در علم ریاضی پاره خطی عمودی که از قاعدۀ یک شکل هندسی تا رٲس آن شکل ترسیم شده باشد
در ادبیات در فن بدیع آوردن اسم یا صفتی در شعر و بالا بردن آن به صورت درجه به درجه،
در علم منطق سلب، نفی، نبودن
در علم نجوم زاویۀ میان یک جرم آسمانی تا صفحۀ افق که نهایتاً ۹۰ درجه است
در علم جغرافیا فاصلۀ عمودی هر نقطه نسبت به سطح آب های آزاد
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
برخاستن، بلند شدن، جمع آوری محصول، بلندی، اوج، فاصله بین رأس تا ضلع روبرو، حاصل زراعت، بلندی سطح زمین نسبت به سطح دریا، فاصله ستاره از افق
Elevation, Height
возвышение , высота
Erhebung, Höhe
висота
wysokość
elevação, altura
elevazione, altezza
elevación, altura
élévation, hauteur
hoogte
ความสูง
ketinggian, tinggi
أسرٌ , رشّ
ऊँचाई
高度 , 高さ
고도 , 높이
yükseklik
উচ্চতা
بلندی , اونچائی