- ارتدان
- دوک و دوکدان ساختن
معنی ارتدان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گروستاندن، گروکردن، گروگان گرفتن گرو گرفتن گروستاندن گرو کردن به گرو گان گرفتن
آلوده شدن، برگردیدن
رد شدن، بر گشتن از دین
چادر بر خویشتن افکندن
انکار و حاشا
بازایستادن و خودداری کردن از کاری
به گرو گرفتن، گرو کردن، گروگان گیری
رد کردن حداقل یکی از اصول دین، از دین برگشتن، مرتد شدن
تر کردن، خیساندن
جمع ردن، تریزها تریز در پارسی به آستین گفته میشود که آستین را با گذاشتن و افزودن پارچه سه گوشه ای به نیم تنه می دوزند تریز کاری تریز ساختن
چیز نو آوردن
پوشیده شدن
کورکردن
دشمنیاری
اخته، اسب خایه کشیده
اندوختن، پول اندوختن، راز اندوزی راز پوشی، میان بررفتن
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
کوشش دربریدن، ربودن
فریفتن ترفند زدن
دول بریدن خروسه بری
اماله کردن، گرفتگی سینه
از ریشه کندن
دایگی پروریدن
استوار بودن محکم بودن، استواری استحکام
بر افروختگی، تافتگی
خشم گرفتن
پیش کشیدن: مانند پیش کشیدن گوی باچوگان، گردآوری (پول و داراک) پول روی پول گذاشتن
ارزان خری
از مکانی به مکان دیگر شدن، سفر کردن، کوچ کردن، کوچیدن
رسوایی: رسوا شدن