جدول جو
جدول جو

معنی اذکی - جستجوی لغت در جدول جو

اذکی
زیرک تر
تصویری از اذکی
تصویر اذکی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع ذکی، زیرک تران هوشمندان، جمع ذکی. زیرکان مردان تیز خاطر، پاکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذکیا
تصویر اذکیا
ذکی ها، زیرکها، تیزهوشان، هوشیاران، جمع واژۀ ذکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اذکر
تصویر اذکر
رسا تیز تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذکا
تصویر اذکا
آتش افروختن، به یاد کسی آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارکی
تصویر ارکی
ناتوان تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازکی
تصویر ازکی
پاکیزه وپر هیزکارتر پاکیزه وپرهیزکارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکی
تصویر اسکی
آلتی چوبین برای سر خوردن روی برف، اسکی بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاکی
تصویر ذاکی
تیز بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکی
تصویر اسکی
نوعی ورزش به صورت سرخوردن روی برف، چمن یا آب که با استفاده از وسایل مخصوص انجام می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الکی
تصویر الکی
کار عبث و بیهوده، سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین، بدون دلیل جدّی، از روی تفنن مثلاً او هر روز الکی به پارک می رفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازکی
تصویر ازکی
((اَ کا))
پاکتر، پارساتر
فرهنگ فارسی معین
((اِ))
یکی از ورزش های زمستانی که با کفش و چوب مخصوص روی برف ایستاده سر می خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الکی
تصویر الکی
((اَ لَ))
بیخود، بیهوده، بی جهت، دروغکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اذکیاء
تصویر اذکیاء
جمع ذکی، زیرکان، مردان تیز خاطر، پاکان، باهوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذکیاء
تصویر اذکیاء
جمع ذکی، زیرکان، پاکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکی
تصویر ذکی
مرد تیز خاطر، تیز طبع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکی
تصویر ذکی
زیرک، تیزهوش، هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اذی
تصویر اذی
((اَ ذا))
آزار، رنج، خس و خاشاک، رنجش، رنجه کردن، رنجیدن، پلیدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اذی
تصویر اذی
((اَ یّ))
مرد بسیار رنجیده، مرد بسیار متأذی شونده، مرد بسیار رنجاننده، بسیار آزار رساننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکی
تصویر ذکی
((ذَ))
زیرک، هوشیار، تند بوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اذی
تصویر اذی
رنجش، رنج و آزار
فرهنگ فارسی عمید