جدول جو
جدول جو

معنی ادیبانه - جستجوی لغت در جدول جو

ادیبانه
ادبمندانه مانند ادیبان: ادیبانه سخن گفت، ادبی مربوط بادبیات: بیانات ادیبانه
فرهنگ لغت هوشیار
ادیبانه
مانند ادیبان، ادیب مانند، به روش ادبی، دارای فنون ادب، ادبی
تصویری از ادیبانه
تصویر ادیبانه
فرهنگ فارسی عمید
ادیبانه
((اَ نِ))
مانند ادیبان، ادبی، مربوط به ادبیات
تصویری از ادیبانه
تصویر ادیبانه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اریبانه
تصویر اریبانه
مورب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادیب ده
تصویر ادیب ده
ادب خوانده
فرهنگ لغت هوشیار
پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
فرهنگ لغت هوشیار
گریبانه باج بر شمار گریب زمین مالیات یا عوارضی که بوسیله اندازه گرفتن زمین تعیین شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امیرانه
تصویر امیرانه
پارسی است میرانه شاهوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادیانه
تصویر شادیانه
از روی خوشحالی و شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایبانه
تصویر غایبانه
غیرحضوری، به طور غیرحضوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیبانه
تصویر طبیبانه
مانند طبیبان، به روش پزشکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نجیبانه
تصویر نجیبانه
همچون نجیبان، به روش نجیبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادیانه
تصویر شادیانه
از روی شادی و خوشحالی، توام با شادی، جشنی که از روی شادی و نشاط می گیرند، ساز و دهلی که در جشن و شادمانی می نوازند، مژدگانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریبانه
تصویر غریبانه
درخور غریب، برای مثال نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم (حافظ - ۶۶۶)، به روش غریبان مانند غریبان
فرهنگ فارسی عمید
اونیک در نبودگی ونانه در غیاب کسی کاری را انجام دادن، مال کسی که مرگ و زندگی آن شخص معلوم نباشد و او را وارث نبود و چون خداوند مال آید عوض مال به او دهند، غایب باز
فرهنگ لغت هوشیار
بی کسانه، بیگانه وار در خور غریب: مویه های غریبانه، هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی، بطرز غریبان: غریبانه رفتار می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیمانه
تصویر قدیمانه
از روزگار پیشین قدیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریبانه
تصویر گریبانه
مجموع برگه هایی که در قاعده پایکهای اصلی یک گل قرار دارند
فرهنگ لغت هوشیار
آزاد وار زمانه پندی آزاد وار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است (رودکی) همچون نجیبان: باآنهانجیبانه رفتارکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استبانه
تصویر استبانه
((اِ تِ نِ یا نَ))
پیدا شدن، آشکار گشتن، هویدا شدن، پیدا کردن، آشکار کردن، به جای آوردن، دانستن، شناختن، هویدایی، ظهور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بادبانه
تصویر بادبانه
((نِ))
سایه بان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جریبانه
تصویر جریبانه
((جَ نِ))
مالیات یا عوارضی که به وسیله اندازه گرفتن زمین تعیین می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادیانه
تصویر شادیانه
((نِ یا نَ))
آن چه از روی شادی باشد، شاد، عیش، طرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادابانه
تصویر شادابانه
Perkily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غایبانه
تصویر غایبانه
Absently
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نجیبانه
تصویر نجیبانه
Chivalrously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
отсутствующе
دیکشنری فارسی به روسی