معنی غریبانه غریبانه درخور غریب، برای مثال نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم (حافظ - ۶۶۶)، به روش غریبان مانند غریبان تصویر غریبانه فرهنگ فارسی عمید
غریبانه غریبانه بی کسانه، بیگانه وار در خور غریب: مویه های غریبانه، هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی، بطرز غریبان: غریبانه رفتار می کند فرهنگ لغت هوشیار
غریبانه غریبانه درخور غریب. منسوب به غریب: نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم. حافظ. ، هر چیزسزاوار به گدائی و مفلسی. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
جریبانه جریبانه گریبانه باج بر شمار گریب زمین مالیات یا عوارضی که بوسیله اندازه گرفتن زمین تعیین شود فرهنگ لغت هوشیار
غایبانه غایبانه اونیک در نبودگی ونانه در غیاب کسی کاری را انجام دادن، مال کسی که مرگ و زندگی آن شخص معلوم نباشد و او را وارث نبود و چون خداوند مال آید عوض مال به او دهند، غایب باز فرهنگ لغت هوشیار