معنی جریبانه
- جریبانه((جَ نِ))
- مالیات یا عوارضی که به وسیله اندازه گرفتن زمین تعیین می شود
واژههای مرتبط با جریبانه
جریبانه
- جریبانه
- گریبانه باج بر شمار گریب زمین مالیات یا عوارضی که بوسیله اندازه گرفتن زمین تعیین شود
اریبانه
- اریبانه
- مورب
غریبانه
- غریبانه
- درخور غریب،
برای مِثال نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم ، به روش غریبان مانند غریبان(حافظ - ۶۶۶)
غریبانه
- غریبانه
- بی کسانه، بیگانه وار در خور غریب: مویه های غریبانه، هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی، بطرز غریبان: غریبانه رفتار می کند
گریبانه
- گریبانه
- مجموع برگه هایی که در قاعده پایکهای اصلی یک گل قرار دارند
غریبانه
- غریبانه
- درخور غریب. منسوب به غریب:
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم.
حافظ.
، هر چیزسزاوار به گدائی و مفلسی. (ناظم الاطباء)
ادیبانه
- ادیبانه
- ادبمندانه مانند ادیبان: ادیبانه سخن گفت، ادبی مربوط بادبیات: بیانات ادیبانه
فریمانه
- فریمانه
- نام روستایی در نزدیکی سبزوار
گریبانگه
- گریبانگه
- جای گریبان، گلو، گردن
