جدول جو
جدول جو

معنی ادهم - جستجوی لغت در جدول جو

ادهم
سیاه و تیره گون
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
فرهنگ لغت هوشیار
ادهم
(پسرانه)
سیاه، تیره گون، نام پدر ابراهیم ادهم که پادشاهی بلخ را رها کرده و زاهد شد
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
فرهنگ نامهای ایرانی
ادهم
سیاه رنگ (اسب)، کنایه از اسب، کنایه از سیاه، تاریک
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
فرهنگ فارسی عمید
ادهم
((اَ هَ))
سیاه رنگ، خاکستری، آثار نو، آثار کهنه و پوسیده، بند، قید، اسب سیاه، اسب تندرو
تصویری از ادهم
تصویر ادهم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابهم
تصویر ابهم
آگنده میان پر گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادسم
تصویر ادسم
تیره گون دستار سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اداهم
تصویر اداهم
جمع ادهم، سپه اسپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
چرم و پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادهس
تصویر ادهس
سرخرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادهر
تصویر ادهر
جمع دهر، زمانه ها روزگاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادهام
تصویر ادهام
اندوهاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادمه
تصویر ادمه
پاره پوست، پشت پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادغم
تصویر ادغم
سیه چرده، تو دماغی، سیاه بینی، اسب دیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکهم
تصویر اکهم
خیره چشم، کند زبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افهم
تصویر افهم
داناتر، فهمیده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکهم
تصویر اکهم
خیره چشم، کند زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهم
تصویر الهم
ای بار خدای خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادام
تصویر ادام
آنچه با نان خورده می شود، نان خورش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
پوست دباغی شده، چرم، برای مثال بر همه عالم همی تابد سهیل / جایی انبان می کند جایی ادیم (سعدی - ۱۵۷)، پوست، کنایه از روی چیزی، سطح، برای مثال ادیم زمین سفرۀ عام اوست / چه دشمن بر این خوان یغما چه دوست (سعدی۱ - ۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادیم
تصویر ادیم
چرم دباغی شده، پوست خوشبوی سرخ رنگ، روی زمین، سفره غذا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادام
تصویر ادام
((اِ))
خورش، نان خورش، قاتق، ابا، پیشوای قوم، موافق و سازگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادهمان
تصویر ادهمان
((اَ هَ))
اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهم
تصویر اهم
برجسته ترین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دهم
تصویر دهم
عدد ترتیبی برای ده در مرحله ده عاشر. غار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهم
تصویر اهم
ضرورتر، مهمتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهم
تصویر دهم
آنچه یا آنکه در مرتبۀ ده قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهم
تصویر اهم
مهم تر، اهمیت دارتر، کار سخت تر و ضروری تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهم
تصویر دهم
غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، برگ بو، دهمست، دهمشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهم
تصویر اهم
((اَ هَ مّ))
مهم تر، ضرورتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهم
تصویر اهم
((اُ))
واحد مقاومت الکتریکی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهم
تصویر دهم
((دَ هُ))
عدد ترتیبی برای ده، در مرحله ده، عاشر
فرهنگ فارسی معین
واحد اندازه گیری مقاومت الکتریکی. از نام گئورک اهم فیزیک دان معروف آلمانی (۱۷۸۷ی۱۸۵۴) گرفته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهم
تصویر دهم
Tenth, Tenthly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
десятый , десятым
دیکشنری فارسی به روسی