- اخگر
- شعله
معنی اخگر - جستجوی لغت در جدول جو
- اخگر
- پاره آتش زغال افروخته شراره خرده آتش جرقه. یا اخگر تفته. آتشی که سوخته و اخگر شده باشد، یا اخگر کشته. زغال انگشت
- اخگر (دخترانه)
- پاره آتش، پاره آتش
- اخگر
- شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، ابیز، بلک، ژابیژ، آییژ، جمر، جمره، لخچه، جرقّه، جذوه، آتش پاره، خدره، سینجر، ضرمه، لخشه، آلاوه، ایژک
- اخگر ((اَ گَ))
- پاره آتش، شراره، جرقه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب تاریک خرارام (وحشی)
جرم فلکی، یکی از اجرام آسمانی ستاره سیار، کوکب، نجم
سبز، مکیاز (امرد)، سبزگون، نیلگون، دیزه اسپ تیره، سبزگرا سبز کپاه سبز، کبود نیلگون آبی. یا چرخ اخضر. آسمان کبود آسمان نیلگون. یا دریای اخضر. آسمان. یا گنبد اخضر. آسمان کبود آسمان نیلگون
زیانکارتر
خردچشم، خوک
آخری
سیامست مست تر، دژم تر (دژم خمار)
کسی که در کارها اخل میکند آنکه کارها را بر هم زند
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ستاره، بخت، طالع، علم، درفش، گلی به رنگهای سرخ صورتی، نارنجی و زرد که ریز است و به شکل خوشه روی گیاه می شکفد
پایانی، فرجامین، واپسین، واپسینه، تازه، پسین
بهتر، خوب تر، نیکوتر
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
خارهای نازک خوشۀ جو یا گندم، داس، داسه
آخرین، بازپسین، مؤخّر، آخر، پسین، واپسین، دنباله و آخر چیزی، آخرین موقع پیش از این
سبز رنگ، آبی رنگ، کنایه از شاداب، تر و تازه، کنایه از دریا
پسین، بازپسین، آخری
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، نجم، کوکبه، نیّر، تارا، استاره، نجمه، جرم، ستار، کوکب برای مثال ز گردنده هفت اختر اندر سپهر / یکی را ندیدم بدو رای و مهر (فردوسی - ۷/۳۳۷)
در علم زیست شناسی گیاه زینتی گرمسیری با برگ های پهن، ساقه های بلند و گل هایی به رنگ سرخ، صورتی، نارنجی و زرد،
بخت، طالع، ستارۀ بخت و اقبال، برای مثال مرا اختر خفته بیدار گشت / به مغز اندر اندیشه بسیار گشت (فردوسی - ۱/۱۶) علم، رایت، درفش، برای مثال چنین گفت هومان که آن اختر است / که نیروی ایران بدان اندر است (فردوسی - ۳/۸۶)
اختر شمردن: کنایه از بیدار ماندن
در علم زیست شناسی گیاه زینتی گرمسیری با برگ های پهن، ساقه های بلند و گل هایی به رنگ سرخ، صورتی، نارنجی و زرد،
بخت، طالع، ستارۀ بخت و اقبال،
اختر شمردن: کنایه از بیدار ماندن
حرف شرط
حرف شرط، گر، ار
سوسن زرد، گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، ویرج، اقارون
سوسن زرد، گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، ویرج، اقارون
جای اخگر محل سوختن کانون آتشدان منقل
جای اخگر، جای افروختن آتش، کانون، آتشدان، جای سوختن