خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، عبادت خداوند با خلوص نیت، در تصوف توجه کامل سالک به خداوند، صدودوازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای چهار آیه، توحید، رها کردن، نجات دادن
خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، عبادت خداوند با خلوص نیت، در تصوف توجه کامل سالک به خداوند، صدودوازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای چهار آیه، توحید، رها کردن، نجات دادن
سورۀ اخلاص، صدودوازدهمین سورۀ قرآن، مکیّه و بقولی مدنیه و آن چهار آیت است، پس از تبت و پیش از فلق. سورۀ قل هواللّه احد: مدیح او شعرا را چو سوره الاخلاص سرای او ادبا را چو کعبه الاسلام. فرخی. چون کودک دبستان اخلاص و فاتحه دشنام آن سیاهه زن از بر همی کنم. سوزنی
سورۀ اخلاص، صدودوازدهمین سورۀ قرآن، مکیّه و بقولی مدنیه و آن چهار آیت است، پس از تبت و پیش از فَلَق. سورۀ قل هواللّه احد: مدیح او شعرا را چو سوره الاخلاص سرای او ادبا را چو کعبه الاسلام. فرخی. چون کودک دبستان اخلاص و فاتحه دشنام آن سیاهه زن از بر همی کنم. سوزنی
جمع واژۀ اخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان: بدان ای پدر کان جوانان من که هستند همزاد و اخوان من ز خانه مرا چون بدشت آختند برهنه بچاهم درانداختند. شمسی (یوسف و زلیخا). اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات)
جَمعِ واژۀ اَخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان: بدان ای پدر کان جوانان من که هستند همزاد و اخوان من ز خانه مرا چون بدشت آختند برهنه بچاهم درانداختند. شمسی (یوسف و زلیخا). اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات)
دشوار کردن کار بر خصم. (از منتخب از غیاث اللغات). درپیچان نمودن کار بر خصم. یعدی بالباء. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کار بر خصم دشخوار فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی). درپیچاندن دشمن را درکارش و درآوردن او را در آنچه درنیابد. (از اقرب الموارد).
دشوار کردن کار بر خصم. (از منتخب از غیاث اللغات). درپیچان نمودن کار بر خصم. یعدی بالباء. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کار بر خصم دشخوار فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی). درپیچاندن دشمن را درکارش و درآوردن او را در آنچه درنیابد. (از اقرب الموارد).
جمع اخ، برادران از یک پدر و مادر تثنیه اخ دو برادر، در فارسی غالبا بخطا بجای اخوان یعنی برادران بکار برند، جمع اخ برادران دوستان برادر خواندگان. یا اخوان سلطنت. برادران شاه. یا اخوان صدق. یاران راستین. یا اخوان صفا. یاران یکدل و یک جهت، درویشان هم مسلک، اخوان الصفا
جمع اخ، برادران از یک پدر و مادر تثنیه اخ دو برادر، در فارسی غالبا بخطا بجای اخوان یعنی برادران بکار برند، جمع اخ برادران دوستان برادر خواندگان. یا اخوان سلطنت. برادران شاه. یا اخوان صدق. یاران راستین. یا اخوان صفا. یاران یکدل و یک جهت، درویشان هم مسلک، اخوان الصفا