جدول جو
جدول جو

معنی اخوان

اخوان((اِ))
جمع اخ، برادران، دوستان، برادرخواندگان
تصویری از اخوان
تصویر اخوان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اخوان

اخوان

اخوان
جمع اخ، برادران از یک پدر و مادر تثنیه اخ دو برادر، در فارسی غالبا بخطا بجای اخوان یعنی برادران بکار برند، جمع اخ برادران دوستان برادر خواندگان. یا اخوان سلطنت. برادران شاه. یا اخوان صدق. یاران راستین. یا اخوان صفا. یاران یکدل و یک جهت، درویشان هم مسلک، اخوان الصفا
فرهنگ لغت هوشیار

اخوان

اخوان
خُوان. خِوان. معرب خوان فارسی. (منتهی الارب). هرچه بر وی طعام خورند. در حدیث است ’: حتی ان ّ اهل الاخوان لیجتمعون’ و رُوی الخوان
لغت نامه دهخدا

اخوان

اخوان
جَمعِ واژۀ اَخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان:
بدان ای پدر کان جوانان من
که هستند همزاد و اخوان من
ز خانه مرا چون بدشت آختند
برهنه بچاهم درانداختند.
شمسی (یوسف و زلیخا).
اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا