جمع واژۀ خفیف. سبکها، شب پرک یعنی روزکور. (آنندراج) : چشم اخفش بنور چشم فلک تا نیارد نگاه کردن خوش بی نظر باد چشم بد بتو شمس چون در آن شمس دیدۀ اخفش. سوزنی. ، آنکه پلکهای چشم وی علتی دارد بی درد، شتر که پیش کوهان خرد دارد و دراز نبود. مؤنث: خفشاء. ج، خفش، مرغیست. (مهذب الاسماء)
جَمعِ واژۀ خفیف. سبکها، شب پرک یعنی روزکور. (آنندراج) : چشم اخفش بنور چشم فلک تا نیارد نگاه کردن خوش بی نظر باد چشم بد بتو شمس چون در آن شمس دیدۀ اخفش. سوزنی. ، آنکه پلکهای چشم وی علتی دارد بی درد، شتر که پیش کوهان خرد دارد و دراز نبود. مؤنث: خَفْشاء. ج، خُفْش، مرغیست. (مهذب الاسماء)
سم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیر زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
سُم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سُمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیرِ زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
جمع کفوء، همسران، برابران، خمانیدن، بازداشتن، پساوند نمایی در چامه سرایی دو واژه را که آهنگ یکسان دارند ولی وات های جور ندارند پساوند گردانند مانند: صحو و سهو یا بحر و شهر، بازدارندگان، همالان، همانندان، خم کردن، خمانیدن، راه بر تافتن، از مقصود منحرف گشتن، خم و کج کردن
جمع کفوء، همسران، برابران، خمانیدن، بازداشتن، پساوند نمایی در چامه سرایی دو واژه را که آهنگ یکسان دارند ولی وات های جور ندارند پساوند گردانند مانند: صحو و سهو یا بحر و شهر، بازدارندگان، همالان، همانندان، خم کردن، خمانیدن، راه بر تافتن، از مقصود منحرف گشتن، خم و کج کردن