جدول جو
جدول جو

معنی اخطاف - جستجوی لغت در جدول جو

اخطاف
(غُصْ صَ / صِ)
خطا کردن در گاه انداختن تیر. اخطاف رمیه، خطا کردن تیر هدف را.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الطاف
تصویر الطاف
لطف کردن، نرمی و نیکویی کردن، تحفه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختطاف
تصویر اختطاف
به سرعت قاپیدن، ربودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
لطف ها، نرمی ها، مهربانی ها، نیکویی ها، ظرافت ها، زیبایی ها، عفو و بخشش ها، بذل کردن ها، جمع واژۀ لطف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
خلف ها، فرزندان خوب و صالح، جانشین ها، بدل ها، عوض ها، فرزندان، جمع واژۀ خلف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخطار
تصویر اخطار
ضرورت انجام یا پرهیز از امری را به کسی یادآوری کردن، آگاه کردن، گوشزد کردن، هشدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخطار
تصویر اخطار
خطرها، خطاها، اشتباه ها، بزرگی ها، جمع واژۀ خطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
وعدۀ دروغ دادن، خلاف کردن در وعده، جایگزین کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخفاف
تصویر اخفاف
سم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیر زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعطاف
تصویر اعطاف
عطف ها، کرانه ها، جانب ها، جمع واژۀ عطف
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
مهربانیها. جمع واژۀ عطف. (از کنز از غیاث اللغات). جمع واژۀ عطف. مهربانیها. (آنندراج) (از ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی).
لغت نامه دهخدا
طخیفه ساختن که نوعی از آش باشد. (ناظم الاطباء). طخیفه ساختن که آش باشد. (منتهی الارب). طخیفه ساختن، و طخیفه بمعنی خزیره است. (از اقرب الموارد). رجوع به طخیفه و خزیره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اعطاف
تصویر اعطاف
مهربانیها، جمع عطف و کرانه چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
نوازشها، لطفها، مهربانیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انطاف
تصویر انطاف
متهم کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
جمع خلف، جانشینان باز پسینان بازماندگان
فرهنگ لغت هوشیار
دزدگوشی (استراق سمع)، ربودن تند ربودن ربودن همچون برق، استراق سمع کردن (شیطان)، خیر ه کردن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیاف
تصویر اخیاف
مردمان، برادران مادری
فرهنگ لغت هوشیار
تباه خردی در پیری، درآمدن، آشکار کردن، بره آوردن بره زادن در پاییز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخصاف
تصویر اخصاف
شتافتن، برگ پوشی برهنگی را با برگ پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخطاء
تصویر اخطاء
خطاکردن اشتباه کردن، منسوب بخطا کردن خطا گرفتن بر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخفاف
تصویر اخفاف
سبکباری سبک کردن خوار کردن سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخطال
تصویر اخطال
دشنامگویی کودن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخطاط
تصویر اخطاط
خط دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخطار
تصویر اخطار
جمع خطر، بلاها، تهلکه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعطاف
تصویر اعطاف
((اِ))
مهربانی و لطف کردن، توجه و میل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
جمع لطف، مهربانی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخفاف
تصویر اخفاف
جمع خف، کف پای شتر، سم شترمرغ، کفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختطاف
تصویر اختطاف
((اِ تِ))
ربودن همچون برق، خیره کردن چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخطاء
تصویر اخطاء
خطا کردن، اشتباه کردن، منسوب به خطا کردن، خطا گرفتن بر کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخطار
تصویر اخطار
((اِ))
در خطر افکندن، ابلاغ و اعلام کردن، آگهی، اعلام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخطار
تصویر اخطار
((اَ))
جمع خطر، بلاها، سختی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
جمع خلف، جانشینان، بازماندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخطار
تصویر اخطار
هشدار، آگاهانیدن، هشیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
جانشینان، پس آیندگان، پسینیان
فرهنگ واژه فارسی سره