اخطار اخطار ضرورت انجام یا پرهیز از امری را به کسی یادآوری کردن، آگاه کردن، گوشزد کردن، هشدار فرهنگ فارسی عمید
اخطار اخطار جَمعِ واژۀ خِطر، سست و سبک شنونده، آنکه گوش او سست شده و آویخته باشداز گرما. سست گوش. (تاج المصادر بیهقی). آویخته گوش. (زوزنی). گاوگوش. درازگوش. ج، خُطل. (مهذب الاسماء) لغت نامه دهخدا