معنی اخسر در لغت نامه دهخدا

نعت تفضیلی از خاسر. خاسرتر. بزیان تر. زیانکارتر: لاجرَم اَنّهم فی الآخره هُم الاخسرون. (قرآن 22/11).، - امثال:، اخسر صفقه من شیخ مَهو.، اخسر من حمّالهالحطب.، اخسر من مغبون

معنی اخسر - جستجوی لغت در جدول جو

اخسر(اَ سَ)

لغت نامه دهخدا

اخسر

فرهنگ لغت هوشیار

اخگر

(دخترانه)

پاره آتش، پاره آتش

فرهنگ نامهای ایرانی

افسر

(دخترانه)

کلاه پادشاهی، تاج

فرهنگ نامهای ایرانی

اختر

(دخترانه)

ستاره، بخت، طالع، علم، درفش، گلی به رنگهای سرخ صورتی، نارنجی و زرد که ریز است و به شکل خوشه روی گیاه می شکفد

فرهنگ نامهای ایرانی

اخگر

شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، ابیز، بلک، ژابیژ، آییژ، جمر، جمره، لخچه، جرقّه، جذوه، آتش پاره، خدره، سینجر، ضرمه، لخشه، آلاوه، ایژک

فرهنگ فارسی عمید

اخضر

سبز رنگ، آبی رنگ، کنایه از شاداب، تر و تازه، کنایه از دریا

فرهنگ فارسی عمید

اخیر

آخرین، بازپسین، مؤخّر، آخر، پسین، واپسین، دنباله و آخر چیزی، آخرین موقع پیش از این

فرهنگ فارسی عمید

ایسر

چپ، طرف چپ، سمت دست چپ، آسان تر

فرهنگ فارسی عمید

خاسر

زیان دیده، زیان رسیده، زیان کار

فرهنگ فارسی عمید

اخیر

بهتر، خوب تر، نیکوتر

فرهنگ فارسی عمید

خاخسر

(سَ)

نام قریه ای است از قراء درعم در دوفرسنگی سمرقند. (انساب سمعانی)

لغت نامه دهخدا

خاسر

زیانکار

فرهنگ لغت هوشیار

ایسر

شدنی تر، سوی چپ، خوارتر آسان تر، دست چپ چپ مقابل ایمن

فرهنگ لغت هوشیار

انسر

جمع نسر، کرکسان

فرهنگ لغت هوشیار

افسر

تاج و کلاه پادشاهان

فرهنگ لغت هوشیار

اعسر

چپ دست

فرهنگ لغت هوشیار

اخدر

شب تاریک خرارام (وحشی)

فرهنگ لغت هوشیار

اخیر

آخری

فرهنگ لغت هوشیار

اخرس

گنگ لال گنگ کندزبان بی آواز ل

فرهنگ لغت هوشیار

اخزر

خردچشم، خوک

فرهنگ لغت هوشیار

اخسار

کم کردن زیان رسانیدن

فرهنگ لغت هوشیار

اخضر

سبز، مکیاز (امرد)، سبزگون، نیلگون، دیزه اسپ تیره، سبزگرا سبز کپاه سبز، کبود نیلگون آبی. یا چرخ اخضر. آسمان کبود آسمان نیلگون. یا دریای اخضر. آسمان. یا گنبد اخضر. آسمان کبود آسمان نیلگون

فرهنگ لغت هوشیار

اخگر

پاره آتش زغال افروخته شراره خرده آتش جرقه. یا اخگر تفته. آتشی که سوخته و اخگر شده باشد، یا اخگر کشته. زغال انگشت

فرهنگ لغت هوشیار