جدول جو
جدول جو

معنی اخبات - جستجوی لغت در جدول جو

اخبات
فروتنی، آرام دلی آرامش
تصویری از اخبات
تصویر اخبات
فرهنگ لغت هوشیار
اخبات
فروتنی کردن، خضوع و خشوع، آرام گرفتن دل، آرامش خاطر
تصویری از اخبات
تصویر اخبات
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اخبال
تصویر اخبال
آیشت دهی: زمین را یک سال بکارند و سالی چند رها کنند تا نیرو گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخبار
تصویر اخبار
خبر، آگاهی، اطلاعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخباث
تصویر اخباث
جمع خبیث، پلیدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخباء
تصویر اخباء
آتش کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثبات
تصویر اثبات
ثبت، مردمان استوار، معتمدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخصات
تصویر اخصات
جمع اخص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخوات
تصویر اخوات
جمع اخت، خواهر
فرهنگ لغت هوشیار
آسودگی آسودن، شنبگی که یهودان آیین شنبه را پاس دارند، خوابزمستانی زمخواب، جمع سبت، آسایش ها، روزگاران، شنبه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثبات
تصویر اثبات
پایستن، استوانش، استانش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخبار
تصویر اخبار
آگاهی ها، تازه ها، تازه ها، رسیده ها، رویدادها
فرهنگ واژه فارسی سره
رویاندن، رستن فروماندن در راه، واپس ماندن از کاروان، بریده شدن رویانیدن، رستن گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبات
تصویر انبات
رویانیدن، روییدن، رستن گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخوات
تصویر اخوات
اخت ها، خواهران، جمع واژۀ اخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخبار
تصویر اخبار
خبر دادن، خبردار کردن، آگاه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخبار
تصویر اخبار
خبرها، داستان ها، جمع واژۀ خبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخباث
تصویر اخباث
یاران خبیث جمع کردن، با مردم خبیث همنشین شدن، خبث آموختن، پلید کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخبات
تصویر نخبات
جمع نخبه، بر گزیدگان جمع نخبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثبات
تصویر اثبات
((اَ))
جمع ثبت، معتمدان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثبات
تصویر اثبات
((اِ))
ثابت گردانیدن، نام نویسی در دفتر لشکر و سپاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخوات
تصویر اخوات
((اَ خَ))
جمع اخت، خواهران، مانندها، شبیه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخبار
تصویر اخبار
((اِ))
خبر دادن، آگاه ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخبار
تصویر اخبار
((اَ))
جمع خبر، آگاهی ها، خبرها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبات
تصویر انبات
((اِ))
رویانیدن، رستن گیاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثبات
تصویر اثبات
پابرجا کردن، معلوم کردن درستی امر یا موضوعی به گونه ای که دیگران آن را بپذیرند، ثابت کردن، به ثبوت رساندن، قرار دادن، نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اثبات
تصویر اثبات
اشخاص مورد اعتماد
فرهنگ فارسی عمید