جدول جو
جدول جو

معنی احمق - جستجوی لغت در جدول جو

احمق
کودن، کم خرد، ابله، لاده، شیشه گردن، انوک، خرطبع، کردنگ، غتفره، کاغه، ریش کاو، دنگل، خام ریش، بدخرد، کم عقل، سبک رای، دبنگ، غمر، فغاک، کانا، کهسله، تاریک مغز، گول، گردنگل، خل، تپنکوز، دنگ، چل، نابخرد، بی عقل
تصویری از احمق
تصویر احمق
فرهنگ فارسی عمید
احمق(اَ مَ)
از القاب اسلامی ملک روم، نظیر: جبار و طاغیه و صاعقه و غیره. رجوع به مفاتیح العلوم خوارزمی حاشیۀ ص 81 شود
لغت نامه دهخدا
احمق(اَ مَ)
بسیارحمق تر.
- امثال:
احمق من ابی غبشان.
احمق من الضبع.
احمق من جحی.
احمق من دغه.
احمق من رجله.
احمق من عقعق.
احمق من هبنّقه. رجوع به هبنّقه شود
لغت نامه دهخدا
احمق(اَ مَ)
گول (مرد). کالیو. کالیوه. نادان. (مهذب الاسماء). بی عقل. غتفره. گاودل. گاوریش. کانا. دنگ. نابخرد. غراچه. لاده. کمله. ابله. (زوزنی). دند. سفیه. بیهوش. خویله. (صحاح الفرس). کم خرد. گزر. مدمّغ. دبنگ. ببّه. (منتهی الارب) (صراح). بی مغز. باقل. گیج. (فرهنگ اسدی نخجوانی). لک. (برهان). باحر. (منتهی الارب). انوک. ادعب. اعفک. ابودراص. اعفت. الفت. اوره. (تاج المصادر بیهقی). اوکع. (منتهی الارب). ابودارس. ابوادراص. ابودغفا. ابولیلی. (المرصع). تاک. ابصع. رقیع. مرقعان. زبون. ثفاجه. فغاک. غراچه. لاده. سرهب. کالوس. (منتهی الارب). اعثی. اخدب. بائک. متخدب. سرجوح. سلغدّ. سلّغد. سجوری. قندعل. باطخ الماء. سبتان. هزاک. ضدّ عاقل. (مؤید) : احمق مردی که دل دراین جهان بندد. (تاریخ بیهقی). احمقی هنگامه سازد وگروهی همچنو گرد آیند و وی گوید... (تاریخ بیهقی). مکاشفت در چنین ابواب احمقان کنند. (تاریخ بیهقی).
اندر این شهر بسی ناکس برخاسته اند
همه خرطبع و همه احمق و بی دانش و دند.
لبیبی.
احمق را از صحبت زیرک ملال افزاید. (کلیله و دمنه). تقدیر آسمانی شیر را گرفتار سلسله گرداند... و احمق غافل را زیرک. (کلیله و دمنه).
زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها بریخت.
مولوی.
تا که احمق باقی است اندر جهان
مرد مفلس کی شود محتاج نان.
مولوی.
مؤنث: حمقاء. ج، حمق، حمقی ̍، حماقی، حماقی.
- احمق باک تاک، احمق که صواب را از خطا نشناسد. (منتهی الارب).
- احمق خواندن، تحمیق. (دهار).
- احمق شدن، حمق. (تاج المصادر بیهقی). (دهار). دوق. دواقه. دوق. (تاج المصادر). دوقه. (منتهی الارب). موق. مواقه. مووق. تکوک. استنواک. (تاج المصادر بیهقی).
- احمق شمردن، استحماق. (تاج المصادر بیهقی).
- احمق گردانیدن، تغفیل. (تاج المصادر بیهقی).
- احمق یافتن، احماق. انواک. (تاج المصادر بیهقی) ، سیاه شدن حدقه. (زوزنی) ، احم گردیدن
لغت نامه دهخدا
احمق
نادان، بی عقل، نابخرد
تصویری از احمق
تصویر احمق
فرهنگ لغت هوشیار
احمق((اَ مَ))
نادان، بی خرد، بی هوش، نادان تر، سفیه تر
تصویری از احمق
تصویر احمق
فرهنگ فارسی معین
احمق
نادان، کودن، بیخرد، ساده مرد
تصویری از احمق
تصویر احمق
فرهنگ واژه فارسی سره
احمق
ابله، الاغ، بی شعور، بیهوش، خر، دنگل، دیوانه وش، رعنا، زودباور، ساده لوح، کم خرد، کم عقل، کم عقل، کندفهم، کودن، گاوریش، گول، گول، نادان، نادان، ناقص عقل، نفهم
متضاد: دانا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
احمق
أحمق
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به عربی
احمق
Daft
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به انگلیسی
احمق
idiot
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به فرانسوی
احمق
aptal
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
احمق
خفن، احمق
دیکشنری اردو به فارسی
احمق
احمق
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به اردو
احمق
বোকা
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به بنگالی
احمق
mjinga
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به سواحیلی
احمق
मूर्ख
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به هندی
احمق
바보 같은
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به کره ای
احمق
馬鹿な
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به ژاپنی
احمق
טיפש
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به عبری
احمق
bodoh
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
احمق
โง่
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به تایلندی
احمق
dom
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به هلندی
احمق
tonto
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
احمق
stupido
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
احمق
estúpido
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به پرتغالی
احمق
傻的
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به چینی
احمق
głupi
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به لهستانی
احمق
дурний
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به اوکراینی
احمق
dumm
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به آلمانی
احمق
глупый
تصویری از احمق
تصویر احمق
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احمقی
تصویر احمقی
گولی بیخردی (حالت و چگونگی احمق گولی. بیخردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمقی
تصویر احمقی
Daftness, Foolishness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احمقی
تصویر احمقی
глупость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احمقی
تصویر احمقی
Dummheit, Torheit
دیکشنری فارسی به آلمانی