معنی احمق احمق ابله، الاغ، بی شعور، بیهوش، خر، دنگل، دیوانه وش، رعنا، زودباور، ساده لوح، کم خرد، کم عقل، کم عقل، کندفهم، کودن، گاوریش، گول، گول، نادان، نادان، ناقص عقل، نفهممتضاد: دانا فرهنگ واژه مترادف متضاد